عبور از موانع - ۴ گردان کربلا در کربلای ۴ 🔻 تمرینات سخت آبی خاکی بعد از یک ماه و چند روز رو به پایان بود. مداومت در تمرینات و رفتن در آب سرد کم کم عادت شده بود و گاه بدون اینکه از کسی بخواهند، شیرچه ای می رفتند تا روحیه‌ای به بقیه داده باشند. لحظه لحظه پلاژ برای همه خاطره شده بود. از نماز جماعت و نمازخانه و دعاهای توسل اش بگیر تا گِل های کنار آب که آنروز مجبور بودیم سر تا پا در آنها غلت بزنیم و خود را به شرایط سخت عادت دهیم. بوی حرکت به مشام می رسید. حرکتی که برای عده ای از آن جمع، مسیری یکطرفه بود تا خدا، بدون بازگشت هوا تاریک شده بود که خبر رسید فردا حرکت داریم به سمت منطقه ای نامعلوم.. و چه شبی رقم خورد آنشب.. آنکس که وصیتنامه ننوشته بود، شروع به نوشتن کرد و دیگری خلوتی گزیده بود و نگاهش روی تک تک دوستانش خشک شده بود و ... همراه باشید.. 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran