🍃 یڪے از هم‌سنگرهایش در سوریه می‌گفت: من بستنِ ڪمربند ایمنے را در سوریه از محمودرضا یاد گرفتم تا می‌نشست پشتِ فرمان ڪمربندش را می‌بست یڪبار به او گفتم: اینجادیگر چرا می‌بندی..؟! اینجا ڪه پلیس نیست گفت:می‌دانے چقدر زحمت ڪشیده‌ام با تصادف نمیرم..؟!