📚حکایات
👈 یکی از مداحان تعریف میکرد چای ریز مسجدمون فوت کرد ، سر مزارش رفتم گفتم یه عمر نوکری کردی برای ارباب بی کفن حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بیا بهم بگو او برات چه کرد؟!
ایشان میگفت دو سه شب از فوتش گذشته بود خوابش رو دیدم؛ گفتم مشت علی چه خبر؟! گفت الحمدلله جام خوبه
ارباب این باغ و قصر رو بهم داده
دیدم عجب جای قشنگی؟!
گفتم بگو چی شد؟
چی دیدی ؟
گفت شب اول قبرم امام حسین علیه السلام آمد بالای سرم؛ صدا زد آقا مشهدی علی؛ خوش آمدی؛ مشهدی علی توی کل عمرت 12 هزار و 427 تا برای ما چایی ریختی؛ این عطیه و هدیه ما رو فعلا بگیر تا روز قیامت جبران کنیم! میگفت دیدم مشت علی گریه کرد؛ گفتم دیگه چرا گریه میکنی؟! گفت؛ اگه میدونستم ارباب این قدر دقیق حساب نوکری من رو داره
برای هر نفر شخصا" هم چایی میریختم؛ و هم چایی میبردم!
✍ تمام کارها حساب و کتاب داره باید دید ما برای چه و چگونه زندگی میگذرانیم!
#شهید راه قدس
# ولقد رآه بلافق المبین
🇮🇷🇸🇩افق روشن👈
https://eitaa.com/joinchat/3066953922C43f0dffc9d