🌼موعود بشارت🌼 ترسم از آن که به توفیق زیارت نرسم ز کنارم رَوی و من به کنارت نرسم تو ببینی من و نشناسمت ای عشق تمام ای که هستی تو قرارم، به قرارت نرسم منتظرهای تو علم و هنری کسب کنند وای اگر من به چنان علم و مهارت نرسم آخر ای دلبر دلسوز ، دلت می آید که نبینم رخ ماهت به جوارت نرسم؟ دیر بازی است که خون می خورم و می ترسم که به پایان چنین رنج و مرارت نرسم آل یاسین و دعای فرجت می خوانم گرچه افسوس به فحوای عبارت نرسم از زمستان وجودم ببر این سرما را نکند خواب بمانم به بهارت نرسم افتخاری است شَوَم بر تو سیاهی لشکر نکند قدر عدد هم به شمارت نرسم حال من خوب شد اکنون که سرودم شعری کمکم کن که به جز حصن و حصارت نرسم آن چنان نور امیدی شده روشن در جان باورم نیست به موعود بشارت نرسم 🌺🌺🌺 سروده سجاد محمدیاری.