. _عج وقتش نرسیده از سفر برگردی ما را نکنی تو خونجگر برگردی از غیبت طولانی خود آقا جان ایکاش کنی صرف نظر برگردی ما فطرس پر شکسته عشق توایم با مرحم زخم بال و پر برگردی با دیده تر هماره دنبال توایم ما سینه یمان شده سپر برگردی اصلا تو بیا هر چه بگویی بر چشم حتی سرمان ...نذر تو سر برگردی دور از تو گرفتار غم هجرانیم هر شب شده با گریه سحر برگردی ای منتقم فاطمه ما منتظریم با سیصد و سیزده نفر برگردی... ۹۹/۱/۲۶