داشتم یه حساب کتابی با خودم میکردم گفتم فلان سال از خدا عمر گرفتم ، هر ماه چهارتا جمعه داره ، هرسال هم 48تا جمعه بعد این 48رو ضربدر سنم کردم دیدم وااااااوووو چه همه جمعه از کفم رفته😂چقدر میتونستم بیرون برم ، کیف کنم ، لذت ببرم ولی نرفتم! تو همین افکار بودم که یهو ذهنم رفت یه سمت دیگه شنیده بودم یه آقایی علاوه بر اینکه هرروز منتظر ماست ، ولی روزای جمعه یه جور دیگه چشم انتظاره... دیدی وقتی یکی از عزیزات مسافرته و خبری ازش نداری یا خدایی نکرده بیمارستانه و حالش خوب نیست ، چقدررر چشم انتظاری که یه خبری ازش بیاد؟ با خودم گفتم کدوم یکی مون تاحالا اینجوری منتظر امام زمان مون بودیم!🤔 چه جمعه هایی که اومد و گذشت چه آدمایی که اومدن و مردن! اما نه تنها امام زمان شونو ندیدن ، بلکه حتی نشناختنش! اخه پیامبرمون گفتن هرکس امام زمان شو نشناسه و بمیره ، به مرگ جاهلیت مرده:)) یهو یه لرزی وجودم و گرفتت با خودم گفتم یعنی تمام این جمعه هایی که گذشت ، جگر گوشه ی فاطمة الزهرا امیدش به ما بوده!💔یعنی 1190 ساله که جمعه ها امیدِ وارث امام حسین به منو تو بوده؟ ما چیکار کردیم واسش؟.... این جمعه هم به شب رسید و خبری از آقای غریب ما نشد..👨🏿‍🦯 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔗⃟🖤¦←مــهــدی‌فـاطـمـه