🔴گذری بر افول حکومت مسلمانان در اندلس (1)
برّاق بن عمار(سردار مسلمان عرب و خیانتکار) خطاب به ایلدفونس و دوک ونیز:
شیر را جز با مکر و حیله نمی توان شکار کرد.
مسلمانان مردمانی بزرگوارند و به همه کس حسن ظن دارند و از این دو ویژگی استفاده کنید و فریبشان دهید. پس در سه چیز با مسمانان پیمان ببندید:
-آزادی در تبلیغ دین (برای سست کردن مسلمانان نسبت به اسلام)
-آزادی در آموزش به مسلمانان (جوانان مسلمان برای شما و در نتیجه برای مسیحیان و اروپاییان برتری فکری و نژادی معتقد می شوند)
-آزادی در تجارت با آن ها (وسیله ای برای معاشرت نزدیک با آن ها و کاهش علاقه مسلمانان به پوشاک و دیگر ویژگی های ملی و مذهبی شان و هم چنین ترویج مسکرات در بین مسلمانان که باعث می شود کم کم به سایر کارهای زشت نیز عادت کنند و مردمی لاابالی و بی قید خواهند شد و فساد شایع می شود و نیروی نظامی و سیاسی آن ها مختل می شود و سررشته امور از کف آن هابیرون خواهد رفت و آن گاه می توانید آن ها را مانند گوسفند به هر سو که می خواهید برانید یا مانند خرگوش آن ها را شکار کنید. ناز و نعمت بسیار، تن پروری و خوشگذرانی، اسراف در خوردن غذاهای گوناگون و لباس های رنگارنگ و گران قیمت و فرورفتن در گرداب شهوت ها، گناهان و هتک حرمت ها خواهد توانست مسلمانان را از راه و روش پدران و نیاکانشان بازدارد و روح آزادگی و جنگاوری را از آنان بگیرد و همین به تنهایی برای سقوط و انحطاط مسلمانان کافی است.)
فردای آن روز، متن قراردادی با حضور پاپ و دوک ویز و بارون های اروپایی و برّاق بن عمار نوشته شد و نزد فرمانروایان مسلمان که آماده ی نبرد با مسیحیان بودند، فرستاده شد.
مالک بن عباد (فرمانروای مسلمانان در کوردوبا)، فرماندهان شهرهای سویل و تولدو و والانس و مالاگا و گرانادا و جزیره ی خضراء را دعوت کرد. همه با مصالحه ی مسیحیان موافقت کردن به جز قیس بن مصعب.
فرماندهان به خاطر این مصالحه، یک ماه تمام نزد مالک ماندند و به خوشگذرانی گذراندند.
از آن پس، فساد روزافزون شد. کشیشان و مبلغان مسیحی در شهرهای مسلمانان پراکنده شدند، مدرسه های گوناگون برپا کردند.
از نخستین اقدام های آنان، این بود که در کنار رودخانه ی کوردوبا، باغ و گردشگاهی در میان مزارع تهیه کردند و آن را برای حکمرانان و صاحب منصبان و بزرگان مسلمانان قرار دادند و در آن جا، دختران مسیحی نیز بودند که از دیدن آن ها لذت ببرند.
مدارس مسیحی رایگان شده بودند تا مسلمانان در آن جا آموزش ببینند و با ضعیف شدن مدارس مسلمانان، مدارس مسیحی پررونق می شد.
جندل بن حمود، فرمانروای سویل نقش مهمی در این تغییرات که به نفع مسیحیان بود ایفا کرد پاپ به وی وعده داده بود که او را فرمانروای کامل اندلس خواهند کرد.
کم کم اندلس جولانگاه معلمان و مبلغان مسیحی و تجار مسیحی شده بود و تجار مسیحی تجارت پررونقی داشتند مخصوصا مسکرات بسیار در اندلس رایج شده بود و نفوذ اقتصادی که مقدمه ی نفوذ سیاسی است استقرار یافته بود.
شراب اروپا به اندلس سرازیر می شد و یکی از کشیشان مسیحی انگور کلیه ی تاکستان های کوردوبا را پیش خرید کرد و شراب انداخت و سوگند خورد که آن را جز به دانش آموزان و دانشجویان مسلمان نفروشد.
در نتیجه، می خوارگی مخصوصا بین تحصیل کرده ها امری رایج شده بود و هر کس سرباز می زد، او را کهنه پرست مذهبی خشک و متعصب می دانستند. مردم از مساجد دور شده بودند و مساجد متروک و کثیف شده بود و گاه پیرهایی در ان جا برای نماز جمع می شدند. در عشرتکده ها و مراکز عیش و نوش، دختران مسیحی به دلربایی مسلمانان مشغول بودند و جوانان مسلمان تا دیری از شب، در آن مهمانی ها که محل زنان و دختران بدکاره بود، بی پرده به خوشگذرانی و باده نوشی و رقص و پایکوبی می پرداختند.
خوشگذرانی و تجمل گرایی به اندازه ای رایج شد که درآمد عادی مردم برای گذراندن زندگی آن ها کفایت نمی کرد. بعلاوه همچشمی و رقابت در بهرهگیری از تجملات و زینتهای زندگی به اندازهای بالا گرفت که همه میخواستند از نظر خانه مجلل و تزیینات آن و پوشیدن لباسهای گرانقیمت و استفاده از زینت آلات برای خانه و خانواده خود از دیگران پیشی بگیرند.
از آنجا که تأمین این خواستهها با درآمدهای مشروع ممکن نبود کارگزاران حاکمان امیران و فرمانروایان مسلمان برای تأمین خواستههای خود به اخاذی رشوه و اختلاس از بیت المال مسلمانان پرداختند و فساد اداری رواج گرفت. طبقات تولیدکننده ثروت یعنی کشاورزان و کارگران مجبور بودند برای پاسخگویی به حرص و طمع طبقات ممتاز همه دسترنج خود را تقدیم کنند. درنتیجه روز به روز طبقات تولیدکننده فقیرتر و ناراضی تر و طبقات بالا در گرداب تنپروری، گناه و پردهدری بیشتر غوطهور میشدند و کشیشان نیز دراین میان با همه وسایل ممکن خوشگذرانی و فساد اخلاقی و اداری را گسترش میدادند و ترویج می کردند.
@yaftehayeman