۵۹ (حضرت مسلم ابن عقیل ع) من مسلمم و خادم درگاه حسینم بر حیدر کرار علی نور دو عینم دیدم ستم و کین،از دشمن بی دین خون کرده دل من،آن دشمن دیرین مظلوم حسین جان۲ در کوفه ی نامرد شده خون دل مسلم شد غربت تو آتش بر حاصل مسلم در لحظه ی اول،بیعت به تو بستند شب شد گل زهرا،عهدت بشکستند مظلوم حسین جان۲ این مردم کوفه همگی اهل ریایند نیرنگ نموده همگی اهل جفایند روز ای گل زهرا،آمدند به سویم شب زدند ز کینه،با سنگ به رویم مظلوم حسین جان۲ در کوفه میا که همگی مایه ی ننگند شمشیر به دست و همه آماده ی جنگند دشمنان بی دین،غارتگر و پستند بهر کشتن من،در کمین نشستند مظلوم حسین جان۲ جان می دهم و بهر تو در شور و نوایم در کوفه به یاد توام و کرب و بلایم مولی تن پاکت،کز کینه ی عدوان پامال بگردد،با سم ستوران مظلوم حسین جان۲ گر دارالعماره شده است قتلگه من بر تو بود از دور حسین جان نگه من رأس من جدا شد،از پیکر پاکم با پیکر بی سر،من بر روی خاکم مظلوم حسین جان۲ @yaghubianreza