۲۰ (شام غریبان) شد دوباره شام ماتم شام غم شام غریبان بنشسته در غم امشب زینبش با قلب سوزان پیکر پاک شهیدان،ناله و اشک یتیمان گشته زین داغ و مصیبت،خواهر غمدیده گریان وا حسینا وا حسینا۴ یک طرف افتاده جسم غرقه خون علی اکبر بر روی خاک زمین و اربا اربا گشته پیکر خیمه ها در سوز و ماتم،گشته برپا محفل غم در غم داغش نشسته،عمه هایش قامت خم وا حسینا وا حسینا۴ زینب کبری دوباره غربتش را کرده احساس در کنار نهر علقم بر زمین افتاده عباس جان عباسش فدا شد،هر دو دست او جدا شد با عمود آهنینی،فرق او از هم دو تا شد وا حسینا وا حسینا۴ دشمن دین زده آتش خیمه های آل طاها کودکان در بر گرفته حضرت زینب کبری کربلا در خون سراسر،گرید و گوید برادر در شب شام غریبان،بنگر تو حال خواهر وا حسینا وا حسینا۴ بر روی خاک غریبی پیکری بی سر فتاده زینب کبری سرش را روی خاک غم نهاده در دلش غمدیده زینب،داغ چندین لاله دارد سوزد و گرید از این غم،همرهش سه ساله دارد وا حسینا وا حسینا۴ زینب کبری ببیند بر زمین نور دو عینش پیکر غرقه به خون شاه مظلومان حسینش سوزد و گرید برایش،می رسد بر جان صدایش گشته با سوز و غم و آه،آه و واویلا نوایش وا حسینا وا حسینا۴ زینبش در غم نشسته با دل خون و شکسته در کنار قتلگاهش او دخیل گریه بسته بنگر ای نور دیده،خواهر قامت خمیده ریخته از ظلم و کینه،بر زمین گل های چیده وا حسینا وا حسینا۴ @yaghubianreza