🗓در سال۱۸۲۳ روز عید فصح در شهر Valisob واقع در شوروی سابق کودک دوساله ای ناپدید گشت
⭕️ پس از یک هفته جستجو جسد بیجان او را در یکی از لجن زارهای خارج شهر پیدا نمودند و با آن که آثار فرو بردن میخ و سوزن، بر آن نمایان بود، ولی قطره ای خون بر لباسهایش وجود نداشت و چنانچه بعدا معلوم شد، جسد را بعد از قتل شسته بودند‼️
⭕️خانمی که تازه یهودی شده و در این قصّه متّهم بود در اعترافات خود چنین گفته: ما از طرف یهود مأمور شدیم که این کودک مسیحی را ربوده و در ساعت معینی در منزل یکی از آنها حاضر کنیم.
💢 هنگامی که ما با این کودک وارد منزل شدیم دیدیم همه دور میزی نشسته و منتظر ما هستند.
🛑طفل را روی میز گذاشته و با قدری شکلات و بیسکویت و شیرینی سر او را گرم کرده، کودک بیچاره همین که مشغول خوردن شد
💔 یکی از آنها میخ تیز و درازی را در رانش فرو برد.
😱صدای دلخراش کودک بلند شد هراسان به یکی از آنها پناه برد، او هم نامردی نکرد و با سوزن درازی که در دست داشت کمرش را مجروح کرد، طفل باز فریادی زد و به سوّمی پناه برد او هم سینه اش را سوراخ نمود و خلاصه آن قدر میخ و سوزن به تنش فرو کردند که همانجا جان سپرد.
😢 سپس خونهایش را در شیشه کرده و به خاخام بزرگ تسلیم کردند.💔
📕همان مدرک، صفحه۹۰.