👆👆👆👆
ابتدا گروهی از نمایندگان مجلس، نامهای با این مضمون به امام خمینی مینویسند که بسته به شرایط حساس جنگ و لزوم حفظ وحدت رزمندگان، تغییر نخستوزیر به صلاح نیست! کمی بعد، جمعی از فرماندهان هم شبیه این نامه را به امام مینویسند! قطعا حضرت آقا میتوانستند بیاعتنا به این نامهها، از حق قانونی خودشان که صدالبته آمیخته با نظر مثبت امام بود، استفاده کنند و نخستوزیر مدنظر خویش را به مجلس، معرفی کنند و کوتاه هم نیایند! اقلا از اینکه نکبت موردنظر- خیالتان تخت که به حرمت شأن این قلم و منزلت والا و بالای مخاطبی که شما باشید، اسمی از نکبت مورد بحث در هیچ کجای این یادداشت نمیبرم!- معرفی نشود، کوتاه نیایند! حضرت آقا اما... نوشتم؛ صبر میکنند! خبری این ایام به گوشها میرسد! گویا امام نیز بهحرمت لزوم حفظ وحدت در میان رزمندگان جبهه و جنگ و با آنکه پیش از این، شرط آقا را پذیرفته بودند، با تعویض نخستوزیر، مخالفت میکنند، لیکن چیزی را به حضرت آقا حکم نمیکنند! چیزی شبیه این: «من نظرم را میگویم و شما هم مختاری عمل کنی یا نه!» همان ایام، مباحث فراوانی درمیگیرد که رهبر، گاهی «حکم مولوی» میدهد و گاه «پند ارشادی» میکند! واضح است که هر چقدر هم امام- و تنها از منظر عدم ایجاد اختلاف نظری میان رزمندگان- مخالف تغییر نخستوزیر بودند، اما هرگز چیزی را به حضرت آقا «حکم» یعنی «واجب» نکردند! چه اینکه اصلا و اساسا شرط حضرت آقا برای تجدید نامزدی در انتخابات، عدم معرفی آن مردک متوهم بهعنوان نخستوزیر بود به مجلس! شرطی که با پذیرش امام هم مواجه شده بود! گمانم الباقی ماجرا را همه بدانند! پا گذاشتن حضرت آقا روی نظر خود بهخاطر گل روی نظر امام! آنهم «نظر امام» و نه «حکم امام»! شما البته پی به وقاحت آقای ناطق نمیبری، الا آنکه بروی آن گفتوگوی کذا را کامل بخوانی! کل مصاحبه دارد با واژگونی ماجرا، ماله بر ولایتگریزی امروز خودش میکشد که قطعا در تحریف خاطره، انگشت کوچک مرحوم هاشمی هم نمیشود! فیالمثل جایی میگوید؛ «حضرت آقا حتی وقتی [...] را به مجلس معرفی میکند، باز هم بهعنوان حکم تلقی نمیکند و میگوید بهطور اضطراری معرفی میکنم!» نمیگوید از این کشف بزرگش، یکوقت پس بیفتیم! بله که «اضطراری» بوده! از قضا، مخالفت امام هم با تغییر نخستوزیر، اضطراری بود! و الا که امام شرط آقا را پذیرفته بودند! طرفه حکایت اینجاست؛ نکبت مدنظر حتی تا ۸۸ هم صبر نکرد و در همان ۴ سال دور دوم، روی متوهم خودش را بارها و بارها نشان داد تا بدان حد که مقطعی از انظار گم شود و موجب عصبانیت امام شود! آری! خامنهای، سربلند از امتحانی بیرون آمد که شاید تنها نوادری از اولاد آدم، در آن شرایط خاص- که همه چیز حکم به محق بودن تو بدهد- حاضر بودند مثل ایشان عمل کنند! ماجرای دور دوم ریاستجمهوری حضرت آقا، اتفاقا روایت ولایتمداری محض ایشان است! و اینکه برای ایشان، رضایت خدا و روح خدا، اولویت اول را دارد! و همینها بود که امام در میان آن همه رجل انقلابی، تنها و تنها حضرت آقای ما را لایق رهبری میدانستند! سلمنا! امام برای امثال هاشمی و ناطق، فراوان اوت دستی و کرنر و خطا میگرفت لیکن همیشه گل رهبری را ثبت میکرد به نام خامنهای! آقای ناطق! زین پس هر وقت خواستی ماله بر ولایتگریزیهایت بکشی، مایه از همان نکبت بگذار یا این یکی نکبت تَکراری! هیهات! به شهادت حیات جاودان حاجقاسمش، سیدعلی، علی صدر اسلام نیست که تنها بماند در کوفه! رک بگویم؛ مراد من از نظام، خامنهای است! ابرمردی که برای ما فرزندان شهدا، علاوه بر رهبر، پدر هم هست! و پسر با پدر، راحت است! حرفی هست؟!
#حسین_قدیانی
🇮🇷 کانال انقلابی
#فاطمیون 👇
🔹ایتا:
https://eitaa.com/fatemiyoon110
🔹سروش:
http://sapp.ir/fatemiuon110