بسم رب المهدی ( عج ) هرچه زمان میگذرد ... هرچه زمان میگذرد ، می نگرم بد شده ام '' یار '' کلاس من تویی گرچه در آن رد شده ام هرچه زمان میگذرد ، درد گذر نمیکند یا ز '' بهار '' حال من '' سرد '' گذر نمیکند هرچه زمان میگذرد ، عشق فشان نمیشوم گرچه زمان گذشت و رفت ، محو زمان نمیشوم هرچه زمان میگذرد ، سرو خمیده میشود یا که '' سه تار '' مرگ ما باز دمیده میشود هرچه زمان میگذرد ، مردم ما رنگ شدند یا همه اهل دل ولی ، حامی یک جنگ شدند هرچه زمان میگذرد ، خنده ی ما '' سرد '' شده یا که زمان گریه ام غیبت یک '' مرد '' شده هرچه زمان میگذرد ، بدی چه بیداد کند می‌شکند دلی که او دلی دگر شاد کند هر چه زمان میگذرد ، '' خر '' به خودش می‌بالد '' ببر '' پریشان شده و از قفسش می‌نالد هر چه زمان میگذرد ، شهر چه بی '' رحم '' شود با '' نمک '' روز و شبش حافظ صد '' زخم '' شود هرچه زمان میگذرد ، '' زمین '' هموار نشد حال '' زمان '' بد شده و '' زمین '' هم یار نشد ... (( محمد مهدیزاده )) ( منتظر ) @yamahdi313z💐🌺