🍃🕊🍃
💢
#تـشـرفـات
💠👈سيد جليل علي بن عبدالحميد نيلي مي فرمايد:
شـخـصـي ، كـه مـورد اطـمينان من مي باشد، قضيه اي را نقل كرد كه نزد بيشتر اهل نجف اشرف مشهور است . 🔻
💢👈او مي گفت : خانه اي كه من الان (سال 789 هجري ) در آن ساكنم ، ملك مردي ازاهل خير و صلاح بود كه به او حسين مدلل مي گفتند.
✅👈اين منزل از سمت غربي وشمالي به قبر مطهر اميرالمؤمنين (ع ) و به ديوار صحن مقدس متصل است .
⚫️حـسـيـن صاحب عيال و فرزند بود كه مبتلا به فلج شد، به طوري كه قدرت ايستادن نداشت ، لذا عـيـال و اطـفـالش در وقت حاجت او را حمل مي كردنند.
⚫️از طرفي به خاطرطول كشيدن مدت مـرض ، خـود و خانواده اش در شدت و فشار افتادند و به فقر وتنگدستي مبتلا و محتاج خلق شده بودند.
سال 720، يك شب ، بعد از آن كه ربع شب گذشته بود، پسر و عيال او از خواب بيدارشدند، ديدند كـه از خـانه و بام نور مي درخشد، به طوري كه چشم را خيره مي كند.
⚫️ازحسين پرسيدند: چه خبر است ؟ گفت : امام زمان (ع ) نزد من تشريف آوردند و فرمودند: برخيز اي حسين .
عرض كردم : آقاجان من نمي توانم برخيزم .
دسـت مـرا گرفت و از جا بلند كرد.
همان لحظه مرض من از بين رفت و خوب شدم .
🔴ايشان به من فرمود: اين ساباط (طاقهاي قديمي را ساباط مي گويند) راه من است كه از اين راه به زيارت جدم مي روم .
درب آن را هر شب ببند.
عرض كردم : شنيدم و اطاعت كردم ، مولاي من .
🔴سپس آن حضرت برخاسته و به زيارت حضرت اميرالمؤمنين (ع ) رفتند.
بعد از اين قضيه ، آن ساباط، به ساباط حسين مدلل مشهور شد.
و مردم براي آن نذرهامي كنند و به بركت حضرت ولي عصر ارواحنافداه به مراد خود مي رسند .
📗كمال الدين ج 2، ص 149، س 11
💠أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج💠
🍃🕊🍃
💢✨
@yamahdi313z ✨💢