مرحوم حاج شیخ محمدتقی آملی مدتی شاگردی مرحوم آقای قاضی را کرده ‌بود. از اصحاب نجف و علمایی است که هم خود و هم پسرش درس مرحوم میرزای نائینی می‌رفتند. ایشان هم غیر از فقه و اصول چیزهایی داشت که از طریق مرحوم آقای قاضی رضوان‌‌الله‌تعالی‌علیه به‌دست آورده ‌بود. یعنی چون لیاقت داشت، خدای متعال به ایشان عنایت کرده ‌بود. از ایشان نقل شد که فرموده‌ بود: خیلی نسبت به زیارت حضرت بقیهݑ‌الله ارواحناله‌الفداه مشتاق بودم و دائماً در خواب و بیداری از خدای متعال می‌خواستم. یک شب خواب دیدم که به من گفتند: آن نور را از دور می‌بینی؟ حضرت دارند به آنجا تشریف می‌برند. می‌گوید: من آنقدر نگاه کردم تا آنجا که شبح یک اندام را در نور دیدم، ولی چهره‌شان را ندیدم. آنقدر به من فشار آمد که لرزه در بدنم افتاد. بیدار شدم و دیدم خیس عرق هستم و متوجه شدم من توان زیارت ایشان را ندارم. برخی آن‌طور که باید از مقام امامت و ولایت آگاهی ندارند. در زمان ایشان، وقتی کمبودهایی را احساس می‌کنیم، باید بفهمیم آنها را به چه کسانی باید نسبت بدهیم. عین این کمبودها در زمان امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه هم بود. آیا می‌توانیم نتیجه بگیریم که حضرت، نعوذبالله تقصیر کرده ‌است؟ نمی‌توانیم. حضرت در فاعلیت و عصمت و علم و قدرت خودش بی‌نظیر بوده و انسان عادی نبوده ‌است. پس چرا تا وقتی که ایشان زنده بود، شُرِیح را نتوانست از کوفه بیرون کند؟ این شریح بود که در قضیه کربلا فتوا داد. نبود؟این را به چه کسی نسبت بدهیم؟ اصلاً ربطی به حجت الهی اعم از معصوم و غیرمعصوم ندارد. غیر از کمال فاعلیت فاعل، قابلیت قابل هم باید به کمال برسد که نرسیده ‌بود. الان علت غیبت چیست؟ نعوذبالله نقصی در وجود مقدس حضرت بقیهݑ‌الله ارواحناله‌الفداه هست؟ ایشان همین ‌‌طوری نمی‌دانند دلیلش چیست و منتظر مانده‌اند که خدای متعال اراده بفرماید؟ این حرف غلط است. من آن وقتی که کسی در این مسیر نمی‌آمد، کار خودم را کردم و خودم را به خطر انداختم. حالا که الحمدلله نظام روی روال خودش هست و خدا دارد این نظام را پیش می‌برد. این پیشرفت‌ها الهی هستند و عادی نیستند. آنچه این ملت را پیش برده اعتقاد و ایمانش بوده ‌است؛ به اضافه رهبر شایسته الهی. بدون رهبر نمی‌شود. امکان ندارد. یک کشور صد سال هم دائماً کشته بدهد، بی‌رهبر موفق نمی‌شود. در تاریخ دیده‌ایم. الجزایر بیست و پنج سال کشته داد. رئیس‌جمهور روی کار آمد. حداکثر چهارسال توانست رئیس‌جمهور مستقل داشته‌ باشد. بعد از آن، تمام شد. چرا؟ چون رهبر نداشت. این باور قطعی‌ من است. اگر خدا رهبر بزرگوار را در این سمت قرار نداده‌ بود، هیچ‌‌یک از علما تا سال‌های طولانی هم این همت و اراده را نداشت، آنچه را من خیال هم نمی‌کردم که در عمرم آن ابعاد معنوی و الهی و شرعی و انسانی را ببینم، شاهد باشیم. این آقای بزرگوار سلام‌الله‌علیه از طرف حق‌تعالی مأمور است که این مردمی که انتظار مُصلح را می‌کشند، ببینند که با کوچکش چگونه برخورد می‌کنند؛ مثل حضرت مسلمی که حضرت سیدالشهدا صلوات‌‌الله‌علیه از مکه به کوفه فرستاد. حضرت مسلم که معصوم نبود. فاصله بین مقام عصمت و غیرعصمت خیلی زیاد است. بر حسب نوشته‌ها، امام فرمود: اگر زمینه را مساعد دیدی، برای من نامه بنویس؛ می‌آیم. حضرت مسلم سلام‌الله‌علیه هم این کار را انجام داد و آن شد که همه بارها شنیده‌ایم. انسان باید خیلی مواظب خودش باشد که فریب شیطان را نخورد. بنده یکی از کارهایی که بر دوش خودم می‌بینم این است که با کسانی که در شک و شبهه هستند و پایشان می‌لنگد یک جلسه و چند جلسه بنشینم و آنها را روشن کنم که در تکلیف شرعی استقرار پیدا کنند. هر کسی این حوصله را ندارد، ولی من برای افراد زیادی این کار را کرده‌ام. آثاری که به‌عنوان برکات الهیه از آقا به جا مانده خیلی بیش از زمان امام‌خمینی(ره) است. نه اینکه امام(ره) نمی‌توانستند؛ خدای متعال از آن بزرگوار آنچه خواسته، ایشان عمل کرده است. از این بزرگوار هم آنچه خواسته، دارند عمل می‌کنند. ما الان زیر آسمان نداریم انسانی را که مثل آقا در مسائل سیاسی به صورت ریز، این مطالعات و این نظرات تصدیقی اعم از اثبات و نفی داشته‌باشد. این مقدار توفیق را که خدای متعال به ایشان داده به خاطر این است که شایستگی‌اش را داشته ‌است. هر کسی که دلش بخواهد که به این نمی‌رسد. آنچه که بنده در این عرایضم به‌عنوان محور دارم، مسئلهٔ اخلاص است. ایشان مرتب دارد زحمت می‌کشد که این اخلاص را بیشتر و پررنگ‌تر و لطیف‌تر و حساس‌تر کند. آن مقداری که شریعت برای تبعیت از شخص شرط دانسته ‌است، خدا بیش از آن به این بزرگوار عطا کرده‌است. فقه و اصول و سایر علومی که به آن ارتباط و بستگی دارد و آگاهی‌های جنبی‌ای که خدای متعال به ایشان داده‌است، بنده گمان ندارم که تاکنون کسی این مقدار آگاهی‌های ریز داشته‌باشد، به‌خصوص در دشمن‌شناسی.