خیلی دیر به واقعیت فضای مجازی پی بردیم و ماهیت آن برای ما آشکار شد. فضای مجازی بستر مزاج‌شناسی، ذائقه‌سازی و هاضمه‌سوزی است. سرآشپزهای سایبری، مزه‌ی دهان ملت‌ها را می‌فهمند، لقمه‌های چرب و نرم تعارف می‌کنند و تا چشم بهم بزنی، قورتت می‌دهند. تا وقتی روی سفره‌ی اجنبی نشسته‌ایم، بلع و هضم و جذب و دفع ما غیرارادی است. برای حفظ تمامیتِ ارضی، گُردان‌گُردان خون داده‌ایم اما در گردنه‌ی سوق‌الجِیشی مجازی، شبیخون خورده‌ایم. در زمين مجازیِ دشمن، بازی می‌کنیم و بازی می‌خوریم تا توپ ضعف و انفعال همیشه در سرزمین حقیقی ما بوده و دستِ برتر و دسته‌ی بهتر همواره در اختیار دشمن ما باشد. در هزاره‌ی سوم، "داده" عنصر قدرت‌ساز و "اطلاعات"، زیربنای هژمونی است. اگر دیروز قشون‌کشی وسیله‌ی استعمار کهنه بود، امروز "داده‌کاوی" ابزار استعمار نوین است. دیروز ستون پنجم راپورت می‌داد تا آتش بریزند و امروز ریپورت‌ها آن طرفِ فایروال‌ها روی میز دشمن است. "شبکه‌ی ملی اطلاعات"، محدودیت نیست، مصونیت است. آسانسور پلتفرم‌های وطنی است اما سانسور آزادی‌های مدنی نیست. دسترسی هیتلرهای مجازی را با هدف اخاذی ویرانگر اطلاعاتی، فیلتر می‌کند. در بوران حوادث ناگوار، بهمن‌های عظیم شُبهه را تبدیل به برف شادی می‌کند. تفکری که از کود انسانی تا مدیر، به دنبال واردات است و از جو بایدن تا کری به دنبال ارتباطات است، را انزوای سایبری می‌پندارد و خودکفایی مجازی را لابد در حد آفتابه و آبگوشت بُزپاش می‌داند. ، جلوی طرح‌های قلابی را بگیرد و برای مطالبه‌ی رهبری، طرحی نو بریزد. ✍ #