﷽ 📚 (۱۶) ⏳ یکشنبه ۵ ربیع الاول... سال ۱۱هجری 📖 فاطمه «سلام الله علیها» در محاصره آتش و دود است...، 🔥او همچنان پشت در است. علی «علیه السلام» به سرعت خود را می‌رساند گریبان فتنه‌گر را می‌گیرد و مشتی محکم به بینی او می کوبد. افراد مسلح می خواهند برای نجات فرمانده‌ی خود اقدام کنند، اما از علی «علیه السلام» می‌ترسند. امیرالمؤمنین اما، به یاد پیمان آسمانی خود با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌افتد (علی جان بعد از من، در فتنه ها، صبوری کن) پس گریبان آن فتنه‌گر را رها می‌کند. مهاجمان، فرصت را غنیمت می‌شمارند و دست علی علیه السلام را می‌بندند و ریسمان در گردن او می اندازند تا او را به بیرون از خانه، و به سمت مسجد ببرند.😔 ✨فاطمه «سلام‌ الله علیها» با تنی مجروح،😭 دوباره به میدان می‌آید. اودر آستانه در ایستاده... ⚫ قنفذ با غلاف شمشیر و آن دیگری با تازیانه، به جان دختر پیامبر خدا می‌افتند.🥺 ⚫ فرمانده فتنه خود دست به کار می شود... او با لگد به فاطمه می زند.😭 همه می دانند دختر پیامبر باردار است... 🥺😔 صدای فاطمه بلند می شود: آه ای فضه، مرا دریاب که محسن مرا کشتند...😭🕊️ 🔖 ادامه دارد...👈 📚برگرفته از کتاب: حوادث فاطمیه /آقای مهدی خدّامیان