🔰 روایت فدایی شهید جمهور
🔸 پیشتر شنیده بودم که میگفتند پاسدارها شاغل نیستند ! عاشقند!
اما ندیده بودم...
🔹 میگویند وقتی به محل حادثه رسیده اند
چند پیکر در دره افتاده و بقیه هم جدا از هم متلاشی بودهاند
🔹 جز دو پیکر که آنها را بدون فاصله و دقیقا بهم چسبیده پیداکرده اند... بدن اول را از انگشترش شناخته اند و بدن دوم هم که واضح است محافظِ شهیدِ جمهور...
🔹 مگر نه این است که نداریم از جان شیرینتر؟!
🔹 حتما تا آن لحظههای آخر هم امیدت نا امید نبوده است که جانفدای رئیس جمهور مردمت شوی؛ تو فدا شوی ولی او بماند....
🔹 دیدن چهره ی معصوم دخترانت تنم را لرزاند
چقدر پدرتان خندان و مهربان بوده دردانه های وطنم؛
به او مباهات کنید که ملتی به او مفتخرند...
#شهیدان_خدمت
@pishran8
#روایت_بانوی_پیشران
@yaran_khorasan