📚بہوقتڪتاب:
#آفټابدࢪحجاب🥀
✍🏻نویسند:سیدمهدۍشجاعے
پاࢪت ۲۰
و مى دانى که دلش در پیش دوست ، تاب کمترین لرزش را ندارد.
پس او نباید از تشنگى بچه ها باخبر شود، او علمدار لشکر است و پشت و پناه برادر، او اگر دلش بلرزد، طنین زلزله
در کائنات مى پیچد.
او اگر از تشنگى بچه هاى حسین باخبر شود، آنى طاقت نمى آورد، خود را به آب و آتش مى زند تا ریشه عطش را
در جهان بخشکاند.
او تاب دیدن اشک بچه ها را ندارد. او در مقابل گریه هاى رقیه دوام نمى آورد. لزومى ندارد که سکینه از او چیزى
بخواهد. او خواستنش را از نگاه سکینه در مى یابد. او کسى نیست که بتواند در مقابل نگاه سکینه بى تفاوت بماند.
سکینه فقط کافى است که لب به خواستن آب ، تر کند؛ او تمام دریاهاى عالم را به پایش مى ریزد.
اما خدا چه صبر و طاقتى به این سکینه داده است . دلش را دوپاره کرده است . نیمش را با پدر به میدان فرستاده
است و نیم دیگر را در زیر پاى کودکان ، پهن کرده است .
ولى مگر چقدر مى شود به تسالى کودك نشست . سخن هر چقدر هم شیرین ، براى کودك تشنه ، آب نمى شود.
این دل سکینه است که در سخن گفتن با کودکان ، آب مى شود.
نه ، نه ، نه ، عباس نباید لبهاى به خشکى نشسته سکینه را ببیند. نگاه عباس نباید با نگاه سکینه تالقى کند. عباس
جانش را بر سر این نگاه مى گذارد و روحش را به پاى این نگاه مى ریزد و بى عباس ... نه ... نه ...، زندگى بدون آب
ممکن تر است تا بدون عباس .
عباس ، دل آرام عرصه زندگى است ، آرام جان برادر است .
حیات ، بدون عباس بى معناست و زندگى بدون ابوالفضل ، میان تهى است و آسمان و زمین ، بى قمر بنى هاشم ،
تاریک و ظلمانى است .
نه ، نه ، عباس نباید از تشنگى بچه ها باخبر شود. این تنها راز عالم هستى است که باید از او مخفى شود. اما مگر او با
گفتن و شنیدن ، خبردار مى شود؟! دل او آینه آفرینش است . و آینه ، تصویر خویش را انتخاب نمى کند.
مگر همین دیشب نبود که تو براى سرکشى به خیمه هاى خودى از خیمه خودت در آمدى و از دور عباس را، استوار
و با صالبت در کار محافظت از خیمه ها دیدى ؟!
مگر نه وقتى تو از دلت گذشت که ))چه علمدار خوبى دارد برادرم !(( از میان زمزمه هاى او با خودش شنیدى که :
))چه موالى خوبى دارم من .((
مگر نه وقتى تو از دلت گذشت که ))چه برادر خوبى دارد برادرم !(( شنیدى که : ))من نه برادر، که خدمتگزار حسینم
و زندگى ام در بندگى حسین معنا مى شود.((
آرى ، دل عباس به آسمان آبى و بى ابر مى ماند. پرواز هیچ پرنده خیالى در نظرگاه دلش مخفى نمى ماند.
چگونه مى توان رازى به این عظمت را از عباس مخفى کرد؟!
همیشه خدا انگار نبض عباس با عطش حسین مى زده است .
انگار پیش از آنکه لب و دهان حسین ، تشنگى را احساس کند، قلب عباس ، از آن خبر مى داده است .
اکنون که روز تشنگى است ، چگونه ممکن است او از عطش حسین و بچه هاى جبهه حسین بى خبر بماند؟!
بى خبر نمى ماند. بى خبر نمانده است . همین خبر است که او را از صبح مثل مرغ سرکنده کرده است . همین خبر
است که او را میان خیمه و میدان ، هاجروار به سعى و هروله واداشته است
ادامه دارد...
#امام_زمان🕯🍂'
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🖤🍃'