رسانه‌ای غیر رسانه ما ممنوع!! 🔹حسین فردوست:‌ دو هفته آخر حکومت رضاخان بود. به‌دلیل دوستی نزدیک با محمدرضا، رابط میان مقامات اطلاعاتی انگلیس با او بودم. روزی ولیعهد به من گفت: همین امروز به سفارت انگلیس مراجعه کن. در آن‌جا فردی است به نام ترات که رییس اطلاعات انگلیس در ایران و نفر دوم سفارت است. او در جریان است و درباره وضع من با او صحبت کن. 🔹وقتی به سفارت رسیدم پرسید که موضوع چیست؟ گفتم که ولیعهد مرا فرستاده تا بپرسم که وضع او چه خواهد شد؟ گفت که محمدرضا طرفدار شدید آلمان‌هاست و ما از درون کاخ اطلاعات دقیق داریم که او به رادیوهایی که در ارتباط با جنگ است به زبان‌های انگلیسی و فرانسه و فارسی [از جمله رادیو برلین] گوش می‌دهد و نقشه‌ای دارد که پیشرفت آلمان در جبهه‌ها را برایش در آن نقشه با سنجاق مشخص می‌کنی! 🔹وقتی جریان را به محمدرضا گفتم او شدیدا جا خورد که از کجا می‌داند؟ گفت که حتما کار این پیشخدمت‌ها است! فردا اول وقت با ترات تماس بگیر و با او قرار ملاقات بگذار و بگو که همان شب با محمدرضا صحبت کردم و گفت که نقشه را از بین می‌برم و رادیو هم دیگر گوش نمی‌کنم، مگر رادیوهایی که خودشان اجازه دهند آن‌ها را بشنوم. بعد از انتقال این صحبت‌ها ترات گفت: خوب، ببینیم که آیا او صداقت دارد یا نه؟ 🔹همان شب او بلافاصله رادیو را کنار گذاشت و دستور داد که نقشه و ریسمان و سنجاق و... را جمع‌آوری کنم و گفت که دیگر در اتاق من از این چیزها نباشد! او بلافاصله از من خواست که به ترات تلفن کنم. خیلی از علیرضا (برادر تنی‌اش) وحشت داشت و می‌ترسید که انگلیسی‌ها او را روی کار بیاورند. م ص: