واقعیت‌های جمعیتی و انسانی رو به رو هستند. این گستره بزرگ با هر تحلیلی وجود حقیقی دارد، گرچه رسانه شبانه روزی و ثابت ندارد، ولی در اجتماعات ایران اکثریت هست، زندگی میکند و اتفاقا در بزنگاه‌های کشور بیش از همه تاثیر گذار است. 2️⃣ اما در فضای مجازی این گستره بزرگ جمعیتی و اجتماعی عمدا تلاش می‌شود که در معادلات سیاسی و راهبردی کشور به حساب نیاید و یا کوچک نمایی یا معمولی به نظر برسد. بنابراین بیایید مجددا جنگ اخیر رسانه‌ای که در بالاترین سطح جهانی آن علیه ایران اجرا شد را با هم بنگریم. اکثریت تصاویر پخش شده در جنگ رسانه‌ای اخیر در یک قاب بسته از برخی میادین، خیابان‌ها و امکان خاص و‌ محدود به عمده کلان شهرها و اندکی از این تصاویر هم متعلق به برخی از شهرهای کوچک است که آنجا هم بیشتر حادثه و یا رویداد چالش برانگیزی اتفاق افتاده و در غیر اینصورت خبری از اعتراضات چشمگیر در آن شهرها نبوده است. در تمام طول این نزدیک به سه ماه جنگ بزرگ رسانه‌ای علیه ایران چند خبر و تصویر از شهر زابل در سیستان و بلوچستان یا از شهر نهبندان در خراسان جنوبی دیدید؟ یا مشابه این شهرها در شرق، غرب، شمال، جنوب، مرکز ایران در حال اعتراض، مشابه آنچه چهارراه ولیعصر یا شهرک اکباتان در تهران اتفاق افتاد، مشاهده کردید؟! هیچ و تقریبا زیر صفر! نه تنها به لحاظ کمی و عددی بلکه به صورت کیفی نیز فاصله آنقدر بزرگ است که تصور اعتراضات مشابه را سخت می‌کند. 3️⃣ اما قبل شروع بند سوم این نکته را باید گفت که منظور نگارنده از این نوشته این نیست که رضایت عمومی در کشور در سطح بالایی قرار دارد، منظور دغدغه و رسیدن به درک درست و مطابق با حقیقت از سطح عمق نارضایتی و ناامیدی مردم و برآورد درست از مطالبات اصلاحی و فهم صحیح از نوع واکنش اکثریت مردم به وضعیت فعلی، اتفاقات ماه های اخیر و و آینده کشور است. حال برگردیم و دوباره به صحنه اتفاقات اخیر در کشور نگاهی بیاندازیم؛ نه تنها هیچ تصویر تثبیت شده‌ای از این گستره بزرگ جمعیتی و جغرافیایی که گفته شد در جنگ رسانه‌ای اخیر نیست، بلکه، هم دشمن این تصویر مهم و حقیقی را عمدا حذف کرده، و هم ما ناخودآگاه یا از سر غفلت یا از عدم هنرمندی در نشان دادن آن یا بدتر از همه از سر انفعال و کم به حساب آوردن این واقعیت بزرگ نسبت به آن کوتاهی کرده‌ایم. عجیب‌تر اینکه خیلی از تحلیلگران و سیاستمداران نیز به همین مساله و ادراک ناقص مبتلا شده‌اند و یا به تعبیر درست تر در همین دام ذهنی گرفتار شدند. بسیاری از نسخه‌هایی که این روزها چه برخی خودی‌ها و چه سیاست زدگان و یا برخی منفعلان برای اداره و آینده کشور تجویز می‌کنند، با بی‌توجهی به گستره‌های جمعیتی تکراری در جمهوری اسلامی ارائه می‌شود. خوبتر که بنگریم تمام‌ بحث‌‌ و گفتارشان و عزم و جزم شان یا درباره و در تلاش برای درک آن قاب‌های بسته است یا تحت تاثیر افراطی از آن اقلیت قرار دارند. برخی نیز اساس همه‌ی نگرش ها و رویکردهایشان را همان تصاویر رسانه‌ای و دور از اکثریت قرار داده‌اند که اتفاقا عمدتا در خارج از ایران تدوین می‌شوند. باید بپذیریم تعداد قابل توجهی از نخبگان و فعالین کشور با رسانه زدگی، زیست مجازی، زندگی در محیط های خاص شهری و یا گرایش های انحرافی در علوم انسانی یا غیر منطبق با جامعه ایرانی دچار ادارک‌های ناقص از برخی واقعیت‌های کشور شده‌اند. به همین دلیل کار به نقطه‌ای رسیده که نه تنها درک درستی از گذشته و شرایط فعلی کشور ندارند بلکه درباره آینده نیز بدتر از گذشته و شرایط فعلی کشور قضاوت می‌کنند. ضمن اینکه یک سوال مهمتر این است که مشابه این گستره جمعیتی و اجتماعی گفته شده، چه میزان گستره‌های جمعیتی با سلایق مختلف فرهنگی و سیاسی دیگری داریم که به طور مثال جدای از بحث جمهوری اسلامی، مخالف کوچکترین خدشه به ایران قوی نیستند؟! این گستره‌های چند ده میلیونی چرا گاهی در تحلیل‌های تصمیم گیران و تصمیم سازان به یکباره تبدیل به یک اقلیت می‌شوند؟ ریشه واقعی این خطا در ادراک و محاسبات کجاست؟! *مهدی جهان تیغی ☫ @yarankharazi14