هدایت شده از انگشتر کفیل
💠 آیت الله وحید خراسانی رؤياى صادقه ای را از فقيه بزرگوار، آية اللّه سيّد عبد الهادى شيرازى نقل کرده اند که خلاصه اش چنين است:   🔸هنگامى كه خبر درگذشت آية اللّه سيّد جعفر شيرازى به آية اللّه آقا سيّد عبد الهادى شيرازى رسيد، من كنار استاد بودم. 🔹ايشان سرِ خود را نزديك گوش من آورد و فرمود: قضيّه اى در باره آقا سيّد جعفر دارم كه تا زنده بود، نگفتم. اكنون كه فوت شده مى گويم: 🔴 شبى خواب ديدم كه در بيرونىِ منزل (همان جا كه محل تدريس بنده است) دو كرسى گذاشته اند. بعد حضرت سيّد الشهدا (علیه السلام) و حضرت عبّاس (علیه السلام) وارد شدند و روى اين دو كرسى نشستند. 🔸حضرت عبّاس(علیه السلام) دفتری را باز كرد و من، متن آن را مى ديدم. امام حسين عليه السلام به يكى از نام هايى كه در آن دفتر بود، اشاره كرد و فرمود: 🖊 «اين اسم را قلم بزن!» حضرت عبّاس (علیه السلام) آن نام را قلم زد. 🔹بعد، امام عليه السلام فرمود: «جاى آن، نام آقا سيّد جعفر را بنويس!» حضرت عبّاس (علیه السلام) نام ايشان را نوشت و دفتر را بست و رفتند. 💠 مرحوم آية اللّه شيرازى سپس فرمود: من از عظمت آن رؤيا، تا صبح نخوابيدم! فرداى آن روز، وقتى آقا سيّد جعفر آمد به ايشان گفتم: من ديشب، خوابى ديدم كه از عظمت آن، تا صبح نخوابيدم... 🔸ايشان گفت: زود داستان خوابت را بگو... من هم آن خواب را براى آقا سيّد جعفر، نقل كردم. ايشان با شنيدن آن منقلب شد و گفت: 🔹قضيّه، اين است كه من ديشب (شب اوّل محرّم) در حرم بودم. بعد به اين فكر افتادم كه... 🔴 من يك عمر براى امام حسين عليه السلام كرده ام؛ امّا كسى را نگريانده ام و اين اجر، نصيب من نشده است ⁉️ 🔸اين موضوع، فكر مرا مشغول كرد. رفتم و جستجو كردم و كتاب جلاء العيون علامه مجلسى را پيدا كردم. به خانه آمدم و زن و بچّه ام را دور هم جمع كردم و گفتم: از امشب، من مى خوانم و شما گريه كنيد... 🔵 ايشان پس از نقل اين رؤيا اضافه كرد كه: رؤياى آية اللّه شيرزاى در همان شب، يعنى شبِ اوّل محرّم و برپايى نخستين جلسه سيّد جعفر بوده و من، هر وقت براى زيارت به حرم حضرت عبد العظيم علیه السلام مى آيم، قبر ايشان را هم زيارت مى كنم. اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04