#دلنوشته #شعر
*ناجی دمشق*
———–
ز جمع یادگاران ، تاج سر رفت
بسیجی های ایران را پدر رفت
قدیمی و صمیمی خوانده او را
که رهبر را ز سرداران، گهر رفت
چو شد در جنگ ، تیغی آب دیده
به سوریه برای دفع شر رفت
که با گرز گران تجربیات
بکوبد بر سر اشغالگر رفت
عزیزِ پاسداران این چنین گفت:
*که ناجیِّ دمشق ِ پر خطر رفت*
لک العباس بر لب ، عشق بر دل
حرم را هم مدافع هم سپر رفت
امیر لشکر اسلام در شام
حرامی های ملعون را شرر رفت
حسین ابن علی(ع) را ناصری پاک
علی را ، وای ، عماری دگر رفت
ز کرمانشاهیان سرلشکر عشق
ز شهر هگمتانه نام ور رفت
سپاه پاسداران را دلاور
زگیلان سر بداری بس قَدَر رفت
عزیزانش همه چشم انتظارش
ز جمع دوست داران بی خبر رفت
نماندش طاقت دوریِّ یاران
به سوی جمعشان بی بال و پر رفت
ارادت داشت بر همسنگرانش
ز جانبازانِ همره ، زودتر رفت
اکبر شیرازی
اول آذر ۱۳۹۴