🏴سلام علیکم🏴
بین آب و رباب حیران است
مانعش دست و مشک بی جان است
پر شده گوشش از ندای عطش
نگران لبان طفلان است
کرده
سمتش ساقی است و ثارالله
دست بوسش به چشم گریان است
داده جان پیش آب لب تشنه
زینب از سوگ او پریشان است
قد رعنای او شده کوتاه
قطعه قطعه زتیغ عدوان است
روبهان گرد پیکرش خندان
دشمن از این قتال خندان است
نرسید او به خیمه آخر سر
داغدارش امام دوران است