دائم الوضو بودن شهید پازوکی همسرم به دلیل شدت جراحاتی که به او وارد شده بود، کلیه هایش بسیار مشکل داشت. طی شب باید مرتب به دستشویی می رفت، اما بسیار معتقد بود هر دفعه وضو بگیر و برگرد. دستشویی ما در حیاط بود و آب گرم نداشت اما در زمستان هم در طول شب با همان آب سرد وضو می گرفت و من می دیدم دستانش از شدت سرما قرمز می شد. مقید بود که همیشه با وضو بود و با آب سرد وضو گرفت. اگر کسی دنبال کاری می رفت که درست نمی شود یا به خوبی انجام نمی شود، می گفت «یا بی وضو رفته ای یا برای امام زمان صدقه نداده است.» به لقمه حلال بسیار معتقد بود و می گفت «پدر من یک ارتشی منظم و بسیار دقیق و به لقمه حلال بسیار حساس بود، اگر من را چنین می بینی، به خاطر لقمه حلال پدرم است.» اوایل که ازدواج کرده بودیم آقا مجید یک خاطره ای را برایم تعریف کرد.