🌷 نکته تفسیری صفحه ۴۵۰🌷 امتحان بزرگ ابراهیم علیه السلام: می دانیم که حضرت ابراهیم تا سن پیری فرزندی نداشت، و در دوران کهولت، معجزه آسا صاحب دو پسر والامقام شد که هر دو از پیامبران خدا شدند؛ اسحاق و اسماعیل. به فرمان خدا، حضرت ابراهیم مأمور شد که اسماعیل و مادرش هاجر را از سرزمین شامات به بیابان حجاز ببرد و در سرزمین خشک و بی آب وعلف مکّه رها کند. به دعای ابراهیم، مکّه آباد شد و اسماعیل و هاجر، جایگاه اجتماعی والایی در آنجا یافتند. هنگامی که اسماعیل سیزده ساله شد، خدای بزرگ تصمیم گرفت بار دیگر دوست خود، ابراهیم، را بیازماید و گوهر ایمان و تسلیم او را بیش از پیش نمایان کند، و در پرتو این امتحان، میزان ایمان و تسلیم همسر و فرزند او را نیز روشن کند. از این رو شبی در خواب به ابراهیم نشان داد که سر پسرش اسماعیل را می بُرد. ابراهیم از خواب بیدار شد و فهمید که این خواب، یک خواب معمول نیست؛ بلکه فرمانی از جانب خداست و او وظیفه دارد آن را اجرا کند؛ از این رو ماجرا را با پسرش اسماعیل در میان گذاشت و نظر او را در این باره جویا شد. اسماعیل نیز که در دامان چنان پدری تربیت شده بود، با قاطعیت و آرامش به پدر گفت که برای انجام مأموریت الهی او آمادگی کامل دارد، و از او خواست که وظیفه‏ ی خود را به دقّت انجام دهد. حتّی در روایات آمده است که او از پدر خواست که در وقت اجرای دستور الهی، دست و پایش را محکم ببندد تا دست و پا زدن پسر، دل پدر را به رحم نیاورد، و چاقو را کاملاً تیز کند تا کار بر پدر و پسر راحت تر شود. ابراهیم، یکی از سخت ترین آزمون های خدا را پشت سر می گذاشت. در این هنگام، شیطان سراغ هاجر، اسماعیل و خود ابراهیم رفت تا شاید بتواند با انواع وسوسه ها، آنان را از اجرای فرمان خدا بازدارد؛ ولی هیچ‏یک از آن انسان های رشدیافته به او پاسخ مثبت ندادند، و در آخر، ابراهیم ـ در محل فعلی جَمَرات ـ با پرتاب سه هفت سنگ به سمت او، وی را از خود دور کرد. لحظه‏ ی خداحافظی فرا رسید. ابراهیم، صورتِ فرزند پاک و دلبند خود را بر خاک نهاد و چاقوی تیز را بر گلوی نازک او کشید؛ ولی به فرمان خدا، چاقویی که سنگ را می شکافت، از بریدن گلوی اسماعیل عاجز شد، و ندای الهی فرا رسید که ای ابراهیم، تو به‏ وظیفه‏ ی خود به‏ خوبی عمل کردی و از این امتحان نیز سربلند بیرون آمدی. در این هنگام، خداوند قوچ بزرگی را فرستاد تا به‏ جای فرزند ابراهیم قربان شود و سنّتی برای آیندگان در مراسم حج و سرزمین مِني باقی بماند. آری، هنگامی که انسان به حج می رود، اعمالی را به جا می آورد که برخی از آنها برگرفته از زندگی حضـرت ابراهیم است؛ برای مثال، سنگ باران جمرات، نمادی از سنگ‏باران شیطان است توسط حضـرت ابراهیم، و قربانگاه مِني، انسان را به یاد امتحان بزرگ ابراهیم و اسماعیل و تسلیم آن دو در برابر خدامی اندازد. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2936537296C81b5114eb4