💚امام مهربان؛ قسمت اول 🌷دوم شعبان بود ، سوار ماشین آژانس شدم برم راه آهن راننده جوانی بود لاغر و ساکت.. گفت آقا شما بوی امام رضا میدی ... گفتم درست حس کردی ، دارم میرم مشهد .. گفت خوشبحالتون ۱۶ساله من مشهد نرفتم... گفتم یه سلام به امام رضا بده شما هم زائرش میشی.. تا رو به حرم حضرت رضا سلام داد بغضش ترکید..بهش گفتم امام رضا جواب سلامت داد و دعوتت کرد.. ماشینت یه جا پارک کن با هم بریم مشهد.. گفت آقا من پول ندارم .. گفتم کل خرجت من میدم مهمون حضرت رضا بیا بریم.. ماشین گذاشت پارکینگ راه آهن ، بلیط براش گرفتم آمدیم مشهد ..من‌نمیدونستم که این بنده خدا اعتیاد داره .. گفت من خوابم میاد..گفتم‌ زیارت کن بعد برو بخواب گفت نه خوابم سنگینه .. هتل گرفتم و گفتم بخواب خودم اومدم حرم... ✒️داستان ادامه دارد.... ✍🏼قاضی زاده @yazahramadad135