هربار که زائری میاد منزلمون غرق شادی میشم.. میگم ارباب نوکری زوارش سپرده بمن.. دیروز ظهر این زائران سادات و برادر شهید مهمان ما بودن.. الحمدلله دیشب حسینیه از مشهد اومدن پر شد طبقه وسط از نیشابور اومدن پر شد خودمون رفتیم توی یه اتاق.. دخترم گفت بابا اگه باز هم زائر میومد کجا بهش جا میدادی ؟😄 گفتم همین اتاقمون می‌دادیم زائرا ، خودمون توی حیاط می‌خوابیدیم ..