ادامه ماجرای ملاقات با مخاطب عزیز
✅پیرمرد اهل خیر..
👈🏽خدا وقتی بخواد کسی عزیز بشه..
👈🏽دخترش میگفت شخص حسودی بعد از فوت پدرم اومد شخصیت و وجهه پدرم تخریب کنه..
👌🏼توی حسینیه ای که پدرم با کمک مردم ساخته بود اومد میکروفن گرفت و گفت اینجا با کمک فلانی و فلانی ساخته شده و فلانی هم گوشه کار گرفته بوده (یعنی کار خاصی نکرده)
میگفت ما خیلی دلخور شدیم ولی حرفی نزدیم..
🏴فردای اون روز مردم به صورت خودجوش دسته راه انداختن و اومدن سر مزار پدرم عزاداری کردن و بساط عزای امام حسین روی قبر پدرم برپا شد...
👈🏽و این گونه نقشه اون شخص حسود و بی خیر ؛ نقش بر آب شد و در بین مردم منفور شد و خدا عزتی دوباره به پدرمون داد.. الحمدلله
🖌ادامه دارد...
@yazahramadad135