هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣ «فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ» در آیات قبل درباره وضعیت شخصی که جانش به لب رسیده و در شرف مرگ قرار گرفته بود سخن می‌گفت و اینکه شما هیچ کاری برای او نمی توانید بکنید. از این آیه به بعد، به تبع تقسیم‌بندی‌ای که در ابتدای سوره انجام شد، بحث ناظر به این می‌شود که این شخص محتضر مربوط به کدام دسته باشد و در کدام جایگاه قرار خواهد گرفت. جالب اینجاست که برخلاف ابتدای سوره، که اول از اصحاب یمین و اصحاب شمال سخن به میان آمد؛ و سپس اشاره‌ای به مقربان شد (و البته شبیه آنکه تفصیل حال و روز مقربان را بر بقیه مقدم داشت) در این فراز پایانی سوره، بحث را از همان مقربان آغاز می‌کند. 💢شاید یکی از وجوه آن این باشد که این آیات به نحوی ناظر است به شخص محتضر، و ناراحتی‌ای که اطرافیان محتضر از رفتن او احساس می‌کنند. بسیاری از ما گمان می‌کنیم که این ناراحتی فراق فقط مخصوص ما آدمهای عادی است؛ و در خصوص اولیاء الله چنین ناراحتی‌ای نیست؛ آنگاه شروع دسته‌بندی افراد محتضر با مقربان، جای هیچ تردیدی نمی‌گذارد که اطرافیان مقربان هم از فراق آنان ناراحت می‌شوند و دلشان می‌خواهد که ای کاش مانع رفتن آنها می‌شدند و آنها را نزد خود برمی‌گرداندند. 📝تاملی درباره گریه‌های س در فراق ص اگر کسی بگوید با توجه به مقامات بالای اهل بیت، و اینکه عملا مرده و زنده برایشان تفاوتی نداشته و براحتی در حالی که در دنیا بودند می‌توانستند در عوالم مافوق حضور پیدا کنند این بی‌تابی‌ها و گریه‌های حضرت زهرا س در فراق پیامبر ص چه توجیهی دارد، به نظر می‌رسد توضیح فوق شاید بتواند تا حدودی اصل غم فراق پیامبر ص را در افق تحلیل اذهان عادی توجیه کند. یعنی نشان دهد که این ناراحتی، برای فراق مقربان هم امری طبیعی است. 💢البته به نظر می‌رسد این گریه‌ها توجیه دیگری هم داشته باشد؛ و آن همان غم و غصه ناشی از درکی بود که حضرت زهرا س از انحراف شدیدی داشتند که با شهادت پیامبر اکرم دامن‌گیر جهان اسلام شد. در واقع، این گریه‌ها صرفا اشک فراق نبود چرا که در یک افق بالاتر –یعنی در ساحت حقیقت نورانی آنان که «کلهم نور واحد»- فراقی بین آنها و پیامبر اکرم حاصل نشده بود؛ بلکه بیش از هر چیز غم و اندوه گمراهی‌ای بود که بعد از شهادت پیامبر اکرم فراگیر شد و ظلمتی بود که با شهادت ایشان بر جهان مستولی گردید؛ و آن‌وقت این گریه‌ها بیش از آنکه ابراز ناراحتی شخصی از فراق پدر باشد، فریادی بود در سکوت و خفقان بعد از شهادت پیامبر ص که نمی‌گذاشت مردم مدینه – و بلکه مردمی که در جریان سقیفه سکوت کرده بودند – راحت بخوابند. در واقع، این گریه‌ها فریادی بود که نور حقیقت در ظلمات بعد از شهادت رسول الله گم نشود ونوری بیفکند برای روشن کردن مسیر حقیقت برای آیندگانی که می‌خواهند درباره آنچه بعد از پیامبر ص گذشت تحقیق منصفانه‌ای انجام دهند. 🔖این مطلب را قبلا در جایی به تفصیل شرح داده‌ام: 🌐 https://www.souzanchi.ir/fatemeh/ @yekaye