شهی که دُرّ و گهر می تراود از خاکش
به "کنتُ کَنز" زند نقب، مدفن پاکش
سه حرفِ نام علی چون سه لیله القدر است
که چشم شبزدگان عاجز است از ادراکش
خدا دری که به درک علی رسد بسته ست
هنوز مانده بشر در حدیث لولاکش
فرشته هر چه کند سعی، باز هم نرسد
به خاک پای علی نردبانِ افلاکش
اگر به نقش قدومش مزین است مسیر
گرانبهاست خسش، قیمتی ست خاشاکش
نظر به تخت خلافت نداشت آن شاهی
که خفت جای پیمبر وجود بی باکش
به کوری دو فراری که ننگِ هر جنگند
علی علیست اُحُد تا هنوز پژواکش
سپید بخت و سیه مست، آن که نزد ضریح
نگاه دوخته باشد به شاخه ی تاکش
مسعود یوسف پور | سحر سوم رمضان ۱۴۰۱
@nokhostein