بيا که مردم دنيا در انتظار تواند در آرزوي وصال تو، بي‌قرار تواند بيا که پيش تو از روزگار، شکوه کنيم ز درد و رنج برون از شمار، شکوه کنيم ازين خزان غم‌افزا، ازين شبان سياه ز سست‌عهدي فصل بهار، شکوه کنيم ز سوز و درد دل بي‌قرار، شکوه کنيم بيا که نور بگيريم از فروغ خدا ز تيره‌فامي اين شام تار، شکوه کنيم تو اي صلابت ايمان! تو اي نشانه نور! بيا که در بر پروردگار، شکوه کنيم بيا که مردم دنيا در انتظار تواند در آرزوي وصال تو بي‌قرار تواند @yousefezahra