#داستانی_از_زندگی_امیرالمومنین
داستان شانزدهم
💢اصلاح کفش پیامبر(ص)
در کتاب صفین خود از یحیی ابن سلیمان از یحیی ابن عبدالملک بن حمید ابن عتیبه، از پدرش از اسماعیل ابن رجا از پدرش و محمد بن فضیل از اعمش از اسماعیل بن رجا از ابوسعید خدری که خدایش رحمت کند نقل می کند که می گفته است:
همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم بندکفش ایشان پاره شد آن را به علی داد تا اصلاح کند سپس خطاب به ما فرمود همانا کسی از شما خواهد بود که برای تاویل قرآن جنگ خواهد کرد همانگونه که من برای تنزیل آن جنگ کردم.
ابوبکر گفت ای رسول خدا آیا آن شخص منم فرمود نه عمر بن خطاب گفت ای رسول خدا آیا آن شخص منم؟ فرمود نه.
آن کس از شما است که هم اکنون کفش را اصلاح می کند و در همان حال دست علی علیه السلام و کفش پیامبر صلی الله علیه و آله بود و آن را اصلاح میکرد.
ابوسعید خدری میگوید: پیش علی علیه السلام رفتم و او را به این خبر موج دادم که چندان توجهی به آن نکردند گویی چیزی بود که از پیش آن را می دانست.
ادامه دارد...
⬅️⬅️ برگرفته از کتاب امام علی(علیه السلام) از طلوع تا غروب
@yousefezahra