🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 ﷽ 📚 (٢١) ⏳ایام پایانی ماه ربیع الاول ، سال ۱۱ هجری 📖... خبر جراحت فاطمه «سلام الله علیها» و بستری شدن حضرت در مدینه می پیچد و به گوش خلیفه و یارانش می رسد... ⚫ حمله کنندگان به بیت فاطمه «سلام الله علیها»، نگاه‌های سرزنش آمیز دیگران را می بینند، پس تصمیم می‌‌گیرند برای خلاصی از این وضعیت کاری کنند.. هرچند به صورت نمایشی. بی شرمانه از دختر گرامی رسول خدا «صلوات الله علیه و آله» تقاضای ملاقات می‌کنند. حضرت نمی‌پذیرند... آنها امیرالمؤمنین «علیه السلام» را واسطه قرار می‌دهند...😔 پس به نزد دخت نبی اکرم می‌روند و از جراحتی که بر او وارد ساخته اند ابراز پشیمانی می‌کنند. ✨اما فاطمه «علیها سلام» باز نقشه آنان را نقش بر آب می‌کند. می‌داند پشیمانی آنها واقعی نیست و این عیادت یک نمایش عوام فریبانه است. وقتی آنها خدمت حضرتش می‌رسند، ✨فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها از آنها  می‌پرسند: «آیا شما این سخن پیامبر را نشنیدید که فرمودند:   «فاطمه پاره تن من است و من از او هستم، هر کس او را آزار دهد مرا آزار داده و هر کس مرا آزار دهد خدا را آزرده» گفتند این سخن را از پیامبر شنیدیم... ✨ فاطمه «سلام الله علیها» دستهای ناتوان خود را بلند کرده 🤲🏻  و می فرماید : «خدایا تو شاهد باش این دو نفر مرا آزردند و من از آنها راضی نیستم» ✨سپس فرمودند: «من در هر نماز شما را نفرین می کنم» 🔖 ادامه دارد... 📚 برگرفته از کتاب: حوادث فاطمیه /آقای مهدی خدّامیان 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹یــــوســــف زهـــــرا (س)🌹 🌍 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927