👇👇👇👇👇 مختصات رأی تهران ۱۴۰۲ عبدالله گنجي رأی تهران در اکثریت ادوار انتخابات ۴۵ سال گذشته زیر ۵۰ درصد بوده است و سال ۱۳۹۸ پایین‌ترین رأی و ۱۴۰۲ همان تکرار شده است؛ بنابراین حوادث ۱۴۰۱ تأثیری در کاهش رأی تهران نداشته و از سوی دیگر افزایشی هم نداشته است. ۱- از ویژگی‌های رأی این است که نفر اول تهران سرلیست نبوده است، اما به عنوان نفر اول تهران پایین‌ترین رأی را در ۴۵ سال گذشته آورده است. قبل آن پایین‌ترین رأی سر لیست در مجلس هشتم است که ۸۴۰ هزار نفر می‌باشد. با اینکه میزان مشارکت تهران در ۱۴۰۲ همان میزان ۱۳۹۸ است و همان جریانی که ۱۳۹۸ رأی آورد امروز هم رأی آورده، اما سال ۱۳۹۸ نفر اول یک میلیون و ۲۶۵ هزار رأی و اکنون (با همان سقف مشارکت و پیروزی همان جناح) نفر اول حدود ۶۰۰ هزار رأی آورده است. علت چیست؟! وقتی سقف رأی تهران ثابت بوده و سقف رأی اصولگرایان در تهران نیز در ۲۵ سال گذشته ثابت است چرا نفر اول نزول کرده است؟ علت دقیقاً به ثبات سقف رأی اصولگرایان و عدم تمرکز بر لیست واحد برمی‌گردد. اگر اصولگرایان بر یک لیست تمرکز داشتند (مانند ادوار گذشته) و تمرکز رأی بر همان لیست بود تفاوت چندانی نداشت، اما تکثر لیست باعث رشد سقف رأی در تهران نشده و صرفاً همدیگر را تراشیده‌اند و از سبد هم کسب کرده‌اند. ۲- در جغرافیای جریان انقلاب، برای اولین بار شیخوخیت یا ریش سفیدی به پدر خواندگی معنادهی شد و جوان‌تر‌ها شبکه‌های اجتماعی را جایگزین شیخوخیت کردند و این چنین حرکت‌های فردی-هیئتی-موسمی جایگزین تشکیلات شد و آینده جریان با توجه به سقف رأی و سبد ثابت تهران را مبهم کرد. ۳- هر ساله خصوصاً به بهانه سالگرد رحلت آیت‌الله مصباح از لندن تا تهران ده‌ها اکانت و رسانه رسمی می‌نویسند که مصباح یزدی به رأی مردم اعتقادی نداشت. حال آنکه از علمای تراز اول انقلاب ایشان از معدود افرادی بودند که خود را در معرض انتخاب مردم گذاشت، هم پیروز شد و هم شکست خورد و تمکین کرد و به تحزب هم روی آورد و اکنون سه نفر اول تهران شاگردان و ارادتمندان ویژه ایشان هستند؛ لذا نمی‌شود او و شاگردان به رأی مردم بی‌اعتنا باشند، اما محل اعتنای مردم باشند. دیگر شاگردان ایشان در سنقر پیروز و در تهران (دهقانی) یا رفسنجان (جلالی) شکست خوردند و به رأی مردم تمکین کردند و این روند و تحولات خط بطلانی بر آن ادعاست. ۴- آنان که اصرار بر حضورشان در یک لیست داشتند کم‌ترین رأی را در تهران آوردند و هر کدام در تکثر لیست‌ها بیشتر بودند (مثل نفر اول) بیشتر رأی آوردند؛ بنابراین آنان که اصرار داشتند در لیست‌های متعدد نباشند تحلیلشان از جهت‌گیری رأی اشتباه بود و عمدتاً حذف یا به دور دوم رفتند. رأی قالیباف هم از ضد تبلیغات متأثر بود و هم از حضور در تک لیست. وقتی اعضای اختصاصی منتسب به ایشان رأی نیاوردند، اما خودش جزو نفرات اول می‌شود نشانگر این است که رأی ایشان محصول تک رأی‌هاست نه رأی لیستی؛ بنابراین می‌توان این تک رأی‌ها را عمدتاً رأی غیر ایدئولوژیک دانست که همچنان کارنامه قالیباف در ذهنشان هست و ریزش رأی او عمدتاً رأی ایدئولوژیک بود. ۵- عمده رأی تهرانی‌ها رأی سلبی بود. یعنی رأی آورندگان عمده تمرکز تبلیغات بر «نه به فلانی» بود و حرف ایجابی برجسته‌ای نداشتند. برای مدرن‌ترین و سیاسی‌ترین شهر ایران این‌گونه رأی دادن تأمل‌برانگیز است. امید است ابعاد ایجابی در فردای شروع به کار مجلس خود را نشان دهد. ۶- انتخابات خبرگان این دوره تهران متمایز از همه ادوار آن بود. نبود چهره‌های ملی روحانیت در هر دو لیست اولویت تهران کاملاً مشهود است. حضور امثال مرحوم مهدوی کنی، هاشمی رفسنجانی، امامی کاشانی، جنتی و... بی تأثیر نبود، اما شاید برخی حساب حسن روحانی را نیز در این تراز لحاظ کنند و چنین تحلیل نمایند که نبود ایشان نیز مؤثر بود. اما سنجشی که برای نگارنده محل اعتنا بود نشان می‌دهد که ۱۰ درصد تهران با رد صلاحیت روحانی مخالف بودند. نکته دیگر اینکه همیشه مشارکت در خبرگان تهران کمتر از انتخابات همزمان دیگر بوده است و این امر طبیعی است، زیرا رقابت و تولید هیجان ناشی از آن در حیطه علما وجود ندارد. علاوه بر آن حساسیت دوره قبل با قطب‌بندی هاشمی این دوره نبود. ۷- رأی اصلاح طلبان در تهران برخلاف اصولگرایان که سبد ثابت دارند سیال است و به مثابه صفر-سیل است یا سبدشان پرتر از اصولگرایان می‌شود یا کلاً خالی می‌ماند. در سال ۱۳۹۸ با سرلیستی مجید انصاری و اکنون با محوریت علی مطهری نفر اول زیر ۱۰۰ هزار رأی بود. اما طیف سکولار دموکراسی‌خواه متوجه انسداد در پایگاه رأی بودند و تلاش کردند ثبت نام نکنند تا هم از مردم شکست نخورند هم مانند همیشه طلبکار باقی بمانند. 🎙@zaghsefid