تفسیر قسمت بعدی مَا سَأَلُوهُ فَلَا یَقْبَلُونَهُ « حق آنها را به رسمیت میشناسد ولی آنها قبول نمی‌کنند» قسمت شگفت اینجاست بعد از اینهمه تلاش برای احقاق حق وقتی دشمن کوتاه می آید و اراده می‌کند حق ایرانیان را بدهد آنها قبول نمی کنند ... سوال مهم و کلیدی اینه الان ما در کدام مرحله ی حدیثیم؟ تلاش دوم برای احقاق حق ؟ سلاح بر گردن برای احقاق حق ؟ یا احقاق حق شده ما قبول نمی‌کنیم؟ برای درک این مطلب باید دقیق تر براتون توضیح بدم ... در مرحله ی «فلا یقبلونه» چه حوادثی رخ می دهد؟ که ایرانیان از پذیرش حق سرباز میزنند میشه دو تا اشاره داشت شاید دشمنان، قصد اعطای کامل حق را ندارند و از اینرو ایرانیان، از پذیرش بخشی از آن، سرباز می‌زنند و یا اینکه شرایط و معادلات جهانی در اثر واقعه ای تغییر کرده و یا اینکه در اثر حمله به منافع یکدیگر جبهه مقاومت شیعی به رهبری قوم مشرقی دست برتر را دارد لذا وقتی دشمن در موضع ضعف سیاسی و نظامی قرار گرفته مجبور به پذیرش حق خواهد شد زیرا معنا ندارد وقتی در دو مرحله، تلاش داشته اند تا حق خویش را از دشمن بگیرند اما این بار از پذیرش حق خویش سرباز زنند با توجه به اوضاعی که میبینم و رصدهایی که دارم احساس میکنم ما در بخش دوم هستیم یعنی سلاح بر گردن تمام سخنان رهبر ایران در چند سال اخیر دارد این را تایید می‌کند ما در پیچ تاریخی هستیم خرمشهرها در پیش است تا قله چیزی نمانده مایوس نشوید ان معی ربی و بسیاری از سخنان مهم که خیلی ها پیش پا افتاده دیدند بخاطر جهالت ولی جالبه خود اسرائیلی ها و آمریکایی ها بشدت برای این سخنان رهبری اعتبار قائل هستند و برای خنثی کردنش برنامه می‌ریزند ادامه دارد... ┄┅═✧●📌👇●✧═┅┄ 🎙@zaghsiah