3.33M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
لحظاتی کمتر دیده شده از شهید مدافع حرم یک ساعت قبل از اینکه محسن اعزام بشود، مادرم با من تماس گرفت و گفت که محسن دارد به سوریه می رود، همان لحظه اشک از چشمانم جاری شد و فوراً خودم را به منزل پدرم رساندم. تا با محسن خداحافظی کنم، ما خیلی گریه و زاری می‌کردیم؛ اما محسن واقعاً صبور بود و عاشقانه به‌سوی شهادت رفت. نقل: (خواهر شهید) شهید مدافع حرم🕊🌹 ┄┅═✧●📌👇●✧═┅┄ 🎙@zaghsiah