#پارت_۲۴۷
#پرستار_محجوبم
متعجب و با لحن بچه گانه ای میگوید.
-خب پس چرا ابجیم ملیکا روسری نمیپوشه؟
با دستم موهای فرفری اش را بهم می ریزم.
-وقتی بزرگ شدی به خواهرت بگو کارش اشتباه بوده، باشه؟
-وقتی بزرگ شدم؟
-اوهوم اون موقع درکش میکنی..
-باشه پس میزارم وقتی بزرگ شدم..ولی شوخی کردم..
-راجع به چی؟
-اینکه هم با روسری خوشگلی هم بدون روسری..حداقل از ابجیم..
میخندم.
-جدی؟
-اره..تازه مهربونم هستی..ابجی من خیلی بداخلاقه..تا میرم پیشش جیغ میزنه سرم..
لبخند میزنم.
-شاید سرش شلوغه..کار داره..
سیب تمام شده اش را داخل پیش دستی میگذارد.
-نبابا همش سرش تو گوشیشه..مامانمم بهش هرچی میگه گوش نمیده..
زهرا علیپور✍
🍃
🌸🍃