✨فکر کنم ماه مبارک رمضان همون سالی بود که رسول جان به فیض شهادت نائل شدند. 🔹من و خواهرم و رسول جان و آقاصابرمون و پسر کوچیکم مصطفی با هم نمایشگاه قرآن رفتیم . 🖊من میخواستم قلم قرآنی بگیرم خلاصه کلی غرفه ها رو گشتیم که یه چیز مناسب بگیریم ;رسول جان هم تو این مساله خیلی کمک کردند 📿تا اینکه زمان افطار شد, معمولا یه افطاری مختصر توزیع میکردند و چون ماهم به علت سنگینی بار چیزی از منزل نیاوردیم رفتیم و پک افطاری گرفتیم ولی مقدارش زیاد نبود. 🍏🍔جاتون خالی موقع خوردن، دیدم رسول زیاد نمیخوره اما بعد متوجه شدم که رعایت میکنه که ما بیشتر بخوریم ,ولی خوب با این حال باز هم رفت به خاطر ما چندتا ساندویچ گرفت . 👌خلاصه که همیشه محبتش رو یه جورایی نشون میداد. 🌙الان هر موقع نمایشگاه قرآن باز میشه یا هرموقع قلم قرآنی رو استفاده میکنیم یاد اون روز و یاد رسول جان می افتم و شدیدا دلتنگش میشم😔😭 📚 به نقل از خاله شهید رسول خلیلی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh