قسمت (16) 🌺. آخرين سخنان على (ع) با زينب (س) حضرت زينب (س) فرمود: زمانى كه ابن ملجم لعنه الله عليه پدرم را ضربت زد و من اثر مرگ را در آن حضرت مشاهده كردم محضرش عرضه داشتم: اى پدر‌ام ايمن برايم حديثى چنين و چنان نقل نمود، دوست دارم اين حديث را از شما بشنوم. پدرم فرمودند: دخترم، حديث همان طورى است كه‌ام ايمن نقل كرده، گويا مى بينم كه تو و دختران اهل تو در اين شهر به صورت اسيران در آمده، خوار و منكوب مى گرديد، هر لحظه هراس داريد كه مردم شما را بربايند، بر شما باد به صبر و شكيبايى، سوگند به كسى كه دانه را شكافته و انسان را آفريده روى زمين كسى غير از شما و غير از دوستان و پيروانتان نيست كه ولى خدا باشد و هنگامى كه رسول خدا (ص) اين خبر را براى ما نقل مى نمودند) قاموس الرجال ج ۷ ص۴۶۴) 🌺 فرزندان على كنار بستر پدر هنگامى كه حضرت على (ع) بسترى شد فرزندانش يك يك آمدند و به دست و پاى پدر افتادند، و قدم مبارك او را مى بوسيدند و مى گفتند: پدر جان اين چه حالى است كه از شما مشاهده مى كنيم، كاش مادرمان فاطمه (س) زنده بود و ما را تسلى مى داد، و كاش در مدينه كنار قبر جدمان رسول خدا (ص) بوديم و درد دل خود را به آن حضرت مى گفتيم، آه از غريبى و يتيمى... (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۶ ص۱۱۳...۱۱۴) 🌺. آه جانسوز و شيون جانكاه آنها به گونه اى بود كه هر كس مى شنيد بى اختيار گريه مى كرد. اميرمؤ منان (ع) يكايك آنها را به آغوش مى گرفت و مى بوسيد و مى فرمود: صبر كنيد، من نزد جد شما محمد مصطفى (ص) و مادر شما فاطمه (س) مى روم، من در اين شب‌ها در خواب ديدم، رسول خدا (ص) با آستين خود، غبار از چهره‌ام پاك كرد و مى گفت: (اى على آن چه بر تو بود به جاى آوردى)، اين خواب دلالت دارد كه نقاب جسم را از پيش روى جانم بر خواهند داشت. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۶ ص ۱۱۳ و ۱۱۴ ) 🌺. گريه ابا عبدالله بر على (ع) محمد حنفيه مى گويد: پس از ضربت خوردن، پدرم فرمود: مرا برداريد و به محل نمازم ببريد، آن حضرت را به مكان نمازش حمل كرديم، مردم زار زار مى گريستند، و به گونه اى جانسوز گريه مى كردند كه نزديك بود روح از بدنشان بيرون رود، امام حسين (ع) (پسر جانم خداوند قلبت را با صبر و استقامت، توان بخشد، و بزرگ ترين پاداش را به تو و برادرت عنايت فرمايد، آرام باش، گريه نكن، خداوند در قبال اين مصيبت عظيم به تو اجر مى دهد). سپس فرزندان ديگر امام به بالين او آمدند و گريه مى كردند و امام آنها را امر به صبر مى كرد، و گاهى خود نيز بى اختيار همراه آنها مى گريست. (ارشاد شیخ مفید ج۱ ص۱۷) 🌺 استقبال زهرا (س) از على (ع) از اسماء بنت عميس روايت شده است كه گويد: پس از آن كه حضرت على (ع) مورد اصابت شمشير ابن ملجم قرار گرفته بود، من خدمت حضرت بودم، ناله اى كرد و از هوش رفت و بعد از لحظه اى به هوش آمد و فرمود: خوش آمدى. به آن حضرت گفته شد: چه مى بينى؟ على (ع) فرمود: اينان رسول خدا (ص) و برادرم جعفر و عمويم حمزه هستند درهاى آسمان گشوده گشته و فرشتگان فرود آمده و بر من سلام و بشارت مى دهند و اين فاطمه (س) است كه فرشتگان خدمتكارانش اطرافش را گرفته اند و به استقبال من مى آيد. (الامام علی علیه السلام ) به جمع عشاق امیرالمومنین ع بپیوندید. کانال باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein کانال ضامن اشک در تلگرام https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک در واستاپ https://chat.whatsapp.com/HkZLpTUd0zlGJETZ7wYhAO