#وقایع_روز_عاشوراء
#استغاثه_امام_حسین_علیه_السلام
#لبیک_یا_داعی_الله
استغاثهي امام و تأثير آن بر دو نفر از لشگر ملعون عمر سعد
پس از کشته شدن گروه بسياري از اصحاب، امام عليهالسلام محاسن شريف خود را به دست گرفت و فرمود: خشم خداوند وقتي بر يهوديان سخت و شديد شد که براي او فرزندي قائل شدند، و خشم خدا بر ترسايان شديد شد که بخدايان سهگانه (خداي پدر، خداي پسر، روحالقدس) قائل شدند، و خشم او بر گبران وقتي فزوني يافت که آفتاب و ماه را به جاي خدا پرستش کردند، و خشم و غضب خدا بر قوم ديگر وقتي شدت يافت که براي کشتن پسر دختر پيغمبرشان دست بههم داده و متحد شدند.
پس از آن فرمود: بدانيد، به خدا قسم من به هيچ يک از خواستههاي اينها پاسخ مثبت نخواهم داد (بر عقيدهي خود استوار ميمانم) تا با محاسن رنگين شدهي از خون خود بلقاء الله برسم «اما والله لا اجيبهم الي شيء مما يريدون حتي ألقي الله و أنا مخضب بدمي». آنگاه صدايش را به استغاثه بلند کرد: «اما من مغيث يغيثنا؟ اما من ذاب يذب عن حرم رسول الله» آيا فريادرسي نيست که به فرياد ما برسد؟ آيا کسي نيست از حرم رسول خدا (ص) دفاع کند؟
چون صداي امام بگوش بانوان حرم رسيد صدايشان به گريه بلند شد و بسيار گريستند.
و دو نفر ديگر به نام سعد بن حارث انصاري و برادرش ابوالحتوف انصاري که در لشکر عمر سعد بودند صداي استغاثه و مظلوميت ابيعبدالله و گريهي زنان را که شنيدند تغيير عقيده داده و سلاح خود را به سوي همراهيان خود کج کردند و پس از مقاتلهي شديدي در رکاب امام شهيد شدند.
خدايشان رحمت کند.
سالار کربلاء [ صفحه 384]
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk