و أقبل فرس الحسين عليه‏السلام، حتي لطخ عرفه و ناصيته بدم الحسين، و جعل يرکض و يصهل، فسمعت بنات النبي صلي الله عليه و آله و سلم صهيله فخرجن، فاذا الفرس بلا راکب، فعرفن أن حسينا (صلي الله عليه) قد قتل و خرجت أم کلثوم بنت الحسين واضعة يدها علي رأسها، تندب و تقول: وا محمداه! هذا الحسين بالعراء، قد سلب العمامة و الرداء. [بسند تقدم عن علي بن الحسين عليه‏السلام]. الصدوق، الأمالي، 163 مساوي عنه: المجلسي، البحار، 322 / 44، البحراني،، العوالم 171 / 17، البهبهاني، الدمعة الساکبة، 363 / 4؛ القمي، نفس المهموم، / 374؛ مثله و اسب حسين آمد و يال و کاکل خود را به خون او آغشت، مي‏دويد و شيهه مي‏کشيد. چون دختران حسين شيهه‏ي او را شنيدند، بيرون دويدند واسب بي‏صاحب ديدند و دانستند که حسين عليه‏السلام کشته شده [است]. ام‏کلثوم دختر حسين دست بر سر نهاد و شيون سر داد و گفت: «وا محمداه! اين حسين است که در بيابان است و عمامه و ردايش به غارت رفته [است].» کمره‏اي، ترجمه‏ي أمالي،/ 163. تذکر مهم : روضه ها بسیار مکشوف است در محل و برای عاشقانش بخوانید ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk