بسم الله الرحمن الرحیم روضه های اربعین امام حسین ع روضه ی کامل اربعین به روایت شیخ عباس قمی در منتهی الامال حدثنی ... شيخ جليل القدر عماد الدين ابوالقاسم طبري آملي که از اجلاي فن حديث و تلميذ ابو علي بن شيخ طوسي است در کتاب «بشارة المصطفي» که از کتب بسيار نفيسه است، مسندا روايت کرده است، از عطية بن سعد ابن‏جنادة عوني که از روات اماميه است و اهل سنت در رجال تصريح کرده‏اند به صدق او در حديث که گفت: عن عطية العوفي، قال: خرجت مع جابر بن عبد الله الأنصاري زائرين قبر الحسين عليه‏السلام، فلما وردنا کربلاء دنا جابر عن شاطي‏ء الفرات، فاغتسل، ثم اتزر بأزار، ثم ارتدي بآخر، ثم فتح صرة فيها سعده ، فنثره علي بدنه، ثم لم يخطو خطوة الا ذکر الله تعالي حتي دنا من القبر ما بيرون رفتيم با جابر بن عبد الله انصاري به جهت زيارت قبر حضرت حسين عليه‏السلام پس زماني که به کربلا وارد شديم، جابر نزديک فرات رفت و غسل کرد.پس جامه را لنگ خود کرد و جامه ديگر را بر دوش افکند. پس گشود بسته‏اي را که در آن سعد بود و بپاشيد از آن بر بدن خود. پس به جانب قبر روان شد و گامي برنداشت مگر با ذکر خدا، تا نزديک قبر رسيد. قال: يا عطية ! المسنية، فألمسته، فخر علي القبر مغشيا عليه فرشيت عليه شيئا من الماء، فلما أفاق قال: يا حسين! يا حسين! يا حسين! ثلاثا، ثم قال: حبيب لا يجيب حبيبه. مرا گفت:«دست مرا بر قبر گذار. من دست وي را بر قبر گذاشتم؛ چون دستش به قبر رسيد، بيهوش روي قبر افتاد. پس آبي بر وي پاشيدم تا به هوش آمد و سه بار گفت:«يا حسين!» پس گفت:«حيب لا يجيب حبيبه! آيا دوست جواب نمي‏دهد دوست خود را؟» ثم قال: و أني لک بالجواب و قد شخبت أوداجک علي أشباحک ، و فرق بين بدنک و رأسک. پس گفت:«کجا تواني جواب دهي و حال آن که در گذشته رگهاي گردن تو از جاي خود آويخته شده بر پشت و شانه تو و جدايي افتاده ما بين سر و تن تو. فأشهد أنک ابن خير النبيين و ابن‏سيد الوصيين، و و ابن‏حليف التقوي ، و سليل الهدي، و خامس أصحاب الکساء، و ابن‏سيد النقباء، و ابن‏فاطمة سيدة النساء و ما بالک ألا تکون هکذا و قد غذتک کف محمد سيد المرسلين و ربيت في حجور المتقين و رضعت من ثدي الايمان، و فطمت بالاسلام، فطبت حيا، و طبت ميتا پس شهادت مي‏دهم که تو مي‏باشي فرزند خير النبيين و پسر سيد المؤمنين و فرزند همسوگند تقوي و سليل هدي و خامس اصحاب کساء و پسر سيد النقباء و فرزند فاطمه سيده زن‏ها و چگونه چنين نباشي و حال آن که پرورش داده تو را پنجه سيد المرسلين و پروريده شدي در کنار متقين و از پستان ايمان شير خوردي و بريده شدي از شير به اسلام و پاکيزه بودي در حيات و ممات. غير أن قلوب المؤمنين غير طيبة لفراقک و لا شاکة في الخيرة لک، فعليک سلام الله و رضوانه، فأشهد انک مضيت علي ما مضي يحيي بن زکريا. همانا دل‏هاي مؤمنين خوش نيست به جهت فراق تو و حال آن که شکي ندارد در نيکويي حال تو. پس بر تو باد سلام خدا و خشنودي او و شهادت مي‏دهم که تو گذشتي بر آن چه گذشت بر آن برادر تو، يحيي بن زکريا. قال عطية: ثم جال ببصره حول القبر، فقال: السلام عليکم أيتها الأرواح الطيبة التي حلت بفناء الحسين عليه‏السلام، و أناخت برحله، أشهد أنکم أقمتم الصلاة،و آتيتم الزکوة، و أمرتم بالمعروف، و نهيتم عن المنکر، و عبدتم الله حتي أتاکم اليقين پس جابر گردانيد چشم خود را بر دور قبر و شهدا را سلام کرد به اين طريق: السلام عليکم أيتها الأرواح التي حلت بفناء قبر السحين عليه‏السلام و أناخت برحله، أشهد أنکم أقمتم الصلاة و آتيتم الزکاة و أمرتم بالمعروف و نهيتم عن المنکر و جاهدتم الملحدين و عبدتم الله حتي أتاکم اليقين. و الذي بعث محمدا صلي الله عليه و آله و سلم بالحق لقد شارکناکم فيما دخلتم فيه. پس گفت:«سوگند به آن که برانگيخت محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به نبوت حقه که ما شرکت کرديم شما را در آن چه داخل شديد در آن». قال عطية: فقلت لجابر بن عبد الله: و کيف و لم تهبط واديا، و لم تعسل جبلا، و لم تضرب بسيف، و القوم فرقت بين رؤوسهم و أبدانهم. فأيتمت الأولاد و أرملت الأزواج. عطيه گفت:«به جابر گفتم: چگونه ما با ايشان شرکت کرديم و حال فرود نيامديم ما واديي را، بالا نرفتيم کوهي را و شمشيري نزديم، و اما اين گروه،پس جدايي افتاده ما بين سر و بدنشان و اولادشان يتيم و زنانشان بيوه گشته است». کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1 کانال ضامن اشک تلگرام @zameneashk