بسم الله الرحمن الرحیم 17 السلام علی اسیر الکربات و قتیل العبرات نيست کسي که بر حسين (ع) گريه کند مگر اينکه فاطمه سلام الله عليها او را ياري کند حديث زراره درباره گريستن آفرينش بر حسين ع قال ابو عبدالله عليه السلام يا زرارة ان السماء بکت علي الحسين اربعين صباحا بالدم و ان الارض بکت اربعين صباحا بالسواد و ان الشمس بکت اربعين صباحا بالکسوف و الحمرة و ان الجبال تقطعت و انتثرت و ان البحار تفجرت و ان الملائکة بکت اربعين صباحا علي الحسين عليه‏السلام. يعني صادق آل محمد حضرت ابي عبدالله (ع) فرمود اي زراره به درستي که آسمان چهل روز صبحگاه بر حسين (ع) به خون گريه کرد و زمين چهل روز به سياهي گريست و خورشيد چهل بامداد به کسوف و تيرگي و سرخي گريه کرد و به درستي که کوه‏ها قطعه قطعه شدند و از يکديگر پراکنده گرديدند و درياها منفجر شده و در جريان آب‏ها گريستند و فرشته‏ها چهل بامداد بر حسين (ع) گريه کردند. پس از آن امام (ع) فرمود اي زراره بعد از قتل حسين (ع) زنهاي ما خضاب نکردند و روغن به تن نماليده و عطر بر خود نزدند و سرمه نکشيدند و موهاي خود را شانه نزده و گيسوان خود را رها ننمودند تا آن وقت که سر عبيدالله پسر زياد را آوردند و بعد از آن هم همه اوقات گريه مي‏کردند و نزد جدم حضرت سيد سجاد هر وقت که نام حسين (ع) بر زبان مي‏گذشت اشک از چشم مبارکش سرازير شده و ديده‏اش از سرشک مالامال مي‏شد و اشک چشمش از محاسن شريفش مي‏گذشت و از گريه او فرشته‏هائي که ملازم قبر آن حضرت بودند به طوري مي‏گريستند که فرشتگان زمين و آسمان به گريه در مي‏آمدند و چون آن حضرت شربت شهادت نوشيد جهنم مانند اشخاص عزادار و صاحب سوگواري مي‏ناليد و از خود بانگي مهيب برمي‏آورد چنانکه از هيبت آن زمين مي‏خواست بشکافد و از هم بپاشد. آن‏گاه که يزيد و ابن‏زياد را از اين سراي دنيا به سراي آخرت انتقال دادند جهنم که پذيرائي ارواح منحوس آن دو ملعون را مشتاق بود چنان نعره زده و شهيق برآورد که اگر در دست خازنين خود محبوس و مغلول نبود هر چه که بر روي زمين بود بيقين فرومي‏کشيد و تمامي را بلعيده و مي‏گداخت و مي‏سوزانيد با اين وصف باز هر ساعت بر خود دميده و بر خزان خويش مي‏شوريد تا اينکه جبرئيل فرود آمده با لطمه خود آن را به جاي خويش نشانيد و جهنم با اين احوال بر حسين(ع) مي‏گريست و به جانب کشندگان او زبانه مي‏کشيد. و نيز حضرت ابي عبدالله امام صادق (ع) می فرمايد: اگر نه اين بود که حجت‏هاي خدا در روي زمين جاي دارند زمين در هم مي‏شکست و آنچه را که آن در روي خود داشت واژگون مي‏نمود و آن تا قيامت دچار ارتعاش و تزلزل بود، نيست چشمي در نزد خدا محبوب‏تر از آن چشم که بر حسين (ع) بگريد و نيست کسي که بر حسين (ع) گريه کند مگر اينکه فاطمه سلام الله عليها او را ياري کند و حضرت محمد مصطفي اداي حق او را فرمايد و نيست بنده‏اي که در روز محشر از خاک برخيزد و گريان نباشد مگر آن کس که بر جد من بگريد و ايشانند که در روز انگيزش و تعب خوشحال و مسرور برانگيخته مي‏شوند و ديگر مردم ترسان و نوميد و خائف و خائب برانگيزند و گريه‏کنندگان بر حسين (ع) با حضرتش در سايه عرش الهي در آيند و مصاحب و مؤالف باشند و ايشان را اضطراب و وحشتي از حشر و حساب نباشد و از اين جهة دهشتي در خاطر ايشان راه نيابد وقتي که به ايشان گويند در رضوان بهشت در آئيد نپذيرند و مضايقه و دريغ دارند که حضرت حسين (ع) را گذارده و راه بهشت را پيش گيرند و حوريان براي ايشان فرستادگان و پيام‏ها فرستند که ما آرزومند شمائيم و شما را انتظار داريم چرا به جانب ما نيائيد و رغبت بما ننمائيد و گريه‏کنندگان بر حضرت سيدالشهداء را از آن کرامت و حشمتي که هست به جانب حوريان بهشتي نگران نشوند و نظر ايشان به جانب دشمنان خود باشد که آنان را با موهاي پيشاني و نواصي خويش به طرف آتش مي‏کشانند و آن‏ها را فرياد و فغان بلند است که براي ما شفيعي، يار و غمگساري و طرفداري نيست و آنان بر مقام و منزلت اينان نگران شده و نزديکي به ايشان را نتوانند و فرشتگان از جانب ارواح گريه کنندگان به رسالت و پيام‏گذاري آمده و خواستار منازل و جايگاه همسران آن‏ها مي‏گردند و در اين وقت ميل و غربت آنان به جانب همسران زيادتر مي‏شود چه قربت و نزديکي ايشان در حضرت ابي عبدالله مکشوف افتاده پس از آن مي‏گويند الحمدلله الذي کفانا الفزع الاکبر و اهوال القيامة و نجانا مماکنا نخاف. يعني حمد و سپاس و خداي را که ما را از اين فزع اکبر و هول و اضطراب قيامت و محشر نجات داد سپس بر مرکبهاي خود سوار گرديده و بارهاي سفر خود را بر شتران بسته و به اثنا و سپاس به منزل‏ها و جايگاه خويش وارد مي‏شوند.