#قرآن_و_عاشوراء
📜صاحب كتاب در الثمين، در تفسير اين آيه مباركه از قرآن كريم كه خداى فرمايد:
«فتلقى آدم من ربه كلمات فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم».
خلاصه معنى چنان است كه آدم در ساق عرش، كلمهاى چند نگريست. جبرئيل اورا بياموخت كه بدان كلمات كه اسماى پيغمبر و آل پيغمبر بود، پناهنده شود، و بدين گونه سخن كند:
قال: يا حميد بحق محمد، يا عالي بحق علي، يا فاطر بحق فاطمة، يا محسن بحق الحسن والحسين منك الإحسان.
خداى را بدين كلمات سوگند داد. چون به نام حسين رسيد، آتش حزن از قلبش برانگيخت و آب از چشمش بريخت. گفت: «اى جبرئيل! چه شد كه در ذكر پنجم قلب من بشكافت و عبره من سيلان يافت؟»
جبرئيل گفت: «اين فرزند تو، به مصيبتى بزرگ مبتلا شود كه همه مصيبتها در نزد آن كوچك باشد.»
گفت: «اى برادر! آن كدام است؟»
قال: يقتل عطشانا وحيدا فريدا، ليس له ناصر ولا معين، ولو تراه يا آدم وهو يقول وا عطشاه، وا قلة ناصراه، حتى يحول العطش بينه وبين السماء كالدخان، فلم يجبه أحد إلابالسيوف، وشرب الحتوف، فيذبح ذبح الشاة من قفاه، وينهب رحله أعداءه وتشهر رؤوسهم، هو وأنصاره في البلدان ومعهم النسوان، كذلك سبق في علم الواحد المنان.
گفت: «كشته مىشود در حالتى كه تشنه باشد، و بى كس باشد، و تنها و فريد باشد، و اورا ناصرى و معينى نباشد. اى آدم! اگر اورا ببينى در حالى كه مىگويد: وا عطشاه، وا قلة ناصراه. تا گاهى كه از تشنگى چشمش چنان تاريك مىشود كه آسمان را نتواند ديد، و هيچ كس اورا جواب نگويد، الا با زبان شمشير، و شراب مرگ. پس اورا مىكشند، چنان كه گوسفند را از قفا سر برمىدارند. و احمال و اثقال اورا دشمنان او به نهب و غارت مىبرند. و سر او و اصحاب اورا بر سنانها مىكنند و در شهرها مىگردانند و اهل بيت اورا اسير مىگيرند. و اين صورتى است كه از پيش به علم خداوند واحد بر گذشته است.»
چون اين سخن به پاى رفت، آدم و جبرئيل چون زن ثكلى بگريستند.
📚سپهر، ناسخ التواريخ سيد الشهدا عليه السلام،/ 275- 277
قرآن و امام حسین علیه السلام در تلگرام
https://t.me/qoranvamamhoosein
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin