حالا دیگر رقیه مداح خرابه شده بود و مرثیه‌ی حسین× را می‌خواند و با جملات مختلفی می‌گفت: چون تو نبودی، هرچه خواستند با ما انجام دادند. خرابه مجلس مرثیه شده بود و زنان و کودکان اشک ریزانی بودند که با مرثیه خوانی رقیه می‌گریستند. به رگهای بریده او خیره شدم. به ما داستان بریدن سر و رگهای نامرتب را نگفته بودند. گفتم: بابا چه کسی رگهای تو را (اینگونه) بریده است؟ تو که همیشه محاسنت شانه کرده و خضاب شده بود. چه کسی محاسنت را به خون آغشته کرده است؟ گفتم: ای بابا من خیلی کوچک هستم. چه کسی از من مراقبت خواهد کرد؟ راستی بابا نبودی اهل کوفه و شام ما را به هم نشان می‌دادند. بابا جان! زنان به خاطر نداشتن معجر آستین هایشان را روی صورتشان قرار داده بودند. پدرجان همه‌ی مردان را کشتند و زنان بی سرپرست شدند. بابای عزیزم چه کسی این زنان بی سرپرست و یتیمان را سرپرستی خواهد کرد؟ پدر جان بعد از تو چه کنیم؟ پدر جان بعد از تو، من درد بی کسی و غریبی را فهمیدم. پدرجان وقتی نبودی، عمه ام را که خیلی دوست داشتی، شلاق می‌زدند. او خود را سپر می‌کرد تا ما شلاق نخوریم. او را به جای ما هم می‌زدند. عمه ام همیشه نیمی از غذایش را به ما می‌داد و خودش گرسنه می‌خوابید. بابا جان! ای کاش فدایت می‌شدم و مرا به جای تو می‌کشتند. پدرجان ای کاش قبل از دیدنت در این روز کور شده بودم. بابا جان کاش خاک می‌شدم و نمی‌دیدم تو را که محاسنت به خون آغشته است. بابا جان چرا لبانت خونی است؟ مذبوح فرات صفحه ی 874 🌹 السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh