۱۵- نظر مقام معظّم رهبری درباره ی دلیل فاصله گیری نظام از جوانگرایی و واگذاری مسئولیّتها به جوانان
بسم الله الرّحمن الرّحیم. اللّهمّ لک الحمد حمد الشّاکرین. خداوند را شاکرم که این توفیق را به بنده عطا فرموده در محضر منوّر حضرتعالی باشم و عرض سلام و ادب دارم خدمت شما رهبر فرزانه. همان طور که استحضار دارید، حضرت امام در صدر انقلاب اقدام به کادرسازی نیروها از جوانها کردند و حقیقتاً واگذار کردند مسؤولیتها را به جوانها و آنها را برای مسؤولیت پذیری و اداره ی حکومت تربیت کردند و اتّفاقاً از همین منظر اگر نگاهی داشته باشیم، میبینیم که زمانی که حضرت امام اقدام به همچین عملی کردند، یک سری اتّهاماتی را وارد کردند به انقلاب که حالا جوانهای بی تجربه میخواهند حکومت کنند و اداره ی حکومت داشته باشند. امّا خب، ما عیناً نتیجه ی این را در خیلی از مراحل دیده بودیم که نمونتاً در دفاع مقدّس که داشتیم جوانهای ما اکثراً فرمانده ی لشکر بودند و فرمانده ی گروهان بودند و خیلی هم موفّق بودند. حالا رفته رفته انقلاب برای اینکه به نظر بنده اینطور است که این اتّهام را از خودش دور کند دارد فاصله میگیرد از اینکه به جوانها مسؤولیّت بدهد و جوانها را در اداره ی حکومت سهیم کند. راجع به این قضیه میخواستم نظر حکیمانه ی حضرتعالی را داشته باشم.
اوّلاً من این نکته را بگویم که برای رفع اتّهام جوانگرایی، ما هیچ اقدامی نمیکنیم. این را خاطرتان جمع باشد. نه، ما اگر واقعاً، جوانگرایی یک حُسن
است - که حُسن هم هست - و مسؤولیّت دادن به جوانها و اعتماد کردن به جوانها موجب پیشرفت کشور است، بدانید امروز هم همان جور است. من یک مقداری آگاهیهای خودم را در این مورد به شما بگویم که فکر میکنم برایتان مفید باشد.
اوّلاً اینکه میگوئید امام در صدر انقلاب، اوّل انقلاب مسؤولیّت را به جوانها دادند، البتّه خب بله، در خیلی جاها اینجور بود، امّا خیلی جاها هم اینجور نبود. مثلاً شورای انقلاب حالا. اوّلین مسؤولینی که امام معیّن کردند شورای انقلاب بود؛ در شورای انقلاب مرحوم آیهًْ الله طالقانی بود که آن وقت مرد هفتاد ساله ای بود - شاید حدود هفتاد سال سنّشان بود - افرادی بودند از ایشان هم سناً بزرگتر بودند در شورای انقلاب بودند؛ به نظرم میآید در شورای انقلاب - آن شورایی که امام معیّن کردند، بعد البتّه کسانی اضافه شدند - جوانترین من بودم که سی و نه سال داشتم. یعنی در شورای انقلاب از همه جوانتر - الان که فکر میکنم - به نظر من از من جوانتر در آن جمع اوّلیه کسی نبود، البتّه بعد کسانی اضافه شدند که از بنده جوانتر بودند آن روز، امّا من که جوانترین بودم سی و نه سالم بود. یعنی حدود چهل ساله، که طبعاً جوان به این معنا بر او صدق نمیکند. آن وقت دولتی که امام تشکیل دادند. شما اگر آن دولت را با دولت امروز ما مقایسه کنید، خواهید دید دولت امروز ما از آن دولت جوانتر است. آن دولت، رئیس دولت یک مردی بود در حدود هفتاد ساله، امروز رئیس دولت ما یک مرد پنجاه و سه چهار ساله است مثلاً؛ آن روز وزرایی داشتیم ما که سنشان هفتاد سال و شصت و پنج سال و بین شصت و هفتاد چند نفر داشتیم در دولت. غیر از آنها هم بین پنجاه و شصت بودند. گمان نمیکنم جوانتر از آن پنجاه سال گمان نمیکنم بود. حالا اگر هم بود خیلی کم؛ امروز وزرای ما بین چهل و پنجاه اند و یک معدودی هم بین پنجاه و شصت. یعنی بنابراین امروز دولت ما از دولت اوّل انقلاب جوانتر است.
البتّه راست میگوئید شما. امام به جوانها اعتماد داشتند، اعتقاد داشتند،
لذا وقتی که مثلاً فرماندهان اوّلیه ی سپاه پاسداران که هسته ی اوّلی سپاه را گذاشتند اینها، این مجموعه ی عظیم را تشکیل دادند و در جنگ آن همه نقش آفرید، وقتی اینها مثلاً معرفی شدند به امام، امام شناختند اینها را، به هیچ وجه نگفتند که شماها جوانید، چطور میخواهید این کار را بکنید؟ نه، نخیر، بلکه استقبال کردند. از مسؤولین جوان، از وزرای جوانی که بعدها در کابینه بودند، در کابینه ی شهید رجائی مثلاً، یک عدّه جوانهای خیلی خوب بودند که اوّلین کابینه ای که جوانها را وارد کرد به معنای واقعی کلمه، شهید رجائی بود، بعد هم آقای مهندس موسوی که اینها جوانها را وارد میدان کردند. امروز هم جوانگرایی هست. منتها ببینید همان جوان دیروز که یک مسؤولیتی به او داده شده و آن را پذیرفته و بیست سال هم حالا مسؤولیّت اجرایی دارد، این را نمیشود به جرم اینکه شما دیگر الان جوان نیستی، آدم به او مسؤولیّت ندهد. میدانید، تجربه چیزی نیست که ناگهان به دست بیاید. مثل این ظرفی است که شما برای به دست آوردن یک صمغ گرانقیمت زیر یک درختی، مثلاً درخت کائوچو یا هرچی میگذارید که قطره قطره این ظرف پر بشود، بعد که این ظرف پر شد از این صمغِ مثلاً فرض کنید که گرانقیمت، بعد بگیریم خالی کنیم، بگوئیم دیگر حالا بس است، از نو حالا! اینکه نمیشود.