آیه نفاد
در باره ی آیه وَ لَوْ أَنَّ مٰا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلاٰمٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مٰا
نَفِدَتْ کَلِمٰاتُ اللّٰهِ... [۱]، شیخ شهاب الدین احمد بن ادریس قرافی میگوید: لو اگر بر دو چیز اثباتی داخل شود، هر دو منفی خواهد شد، و اگر بر دو جمله نفی وارد شود، هر دو ثبوتی میگردد. نتیجه این کلام این است که باید کلمات اللّٰه پایان پذیرد، در حالی که چنین نیست. نظر این آیه حدیث پیامبر است که فرموده است:
نعم العبد صهیب لولم یخف اللّٰه لم یعصه. مطابق آنچه گفته شد معنای حدیث این است که خوف از خدا موجب عصیان است.
در حالی که چنین نیست.
ابن عصفور میگوید: لو در حدیث به معنای ال است و برای مطلق شرط آمده است، شمس الدین خسروشاهی نیز گوید: لو در اصل لغت برای ربط است و عرفاً به آنچه گذشت مشهور شده است و حدیث به معنای لغوی لو باید حمل شود.
شیخ عزالدین بن عبدالسلام میگوید: گاهی یک چیز، دو علت دارد، و با نبود یکی، آن چیز معدوم نمی شود. اینجا نیز مردم عصیان نمی کنند چون میترسند، وقتی خوف نباشد، عصیان میآید، و پیامبر فرموده است که دو چیز در صهب جمع شده و مانع معصیت او شده است. خوف و اجلال.
برخی پاسخ داده اند که جواب لو حذف شده است (لم لو یخف اللّٰه عصمه اللّٰه).
آنچه من به آن معتقدم این است که لو برای ربط دو چیز میآید، ولی گاهی برای قطع ربط نیز استعمال شده است مثلاً میگویی لو لم یکن زید عالما لاکرم لشجاعته، این کلام جواب پرسش سائل است که میپرسد وقتی عالم نیست اکرام نمی شود؟ شما بین عدم علم و عدم اکرام که تصور ربط وجود داشته، قطع کرده ای، نه اینکه بین عدم علم و اکرام ربط ایجاد کنی.
در این حدیث و آیه نیز مسئله همین است. چون غالباً عدم عصیان با خوف مرتبط است.
پیامبر این ارتباط را قطع کرده و میفرماید اگر نترسد باز هم عصیان نمی کند، و چون نزد مردم غالباً اگر درختها قطع شوند و دریاها مرکب گردند و همه چیز نوشته شود اینها تمام میشوند. خدا این ارتباط را قطع کرده و میفرماید کلمات خدا تمام نمی شود.
----------
[۱]: ۱) - لقمان، ۲۷.
.......:
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357