با پايان يافتن حمايت‌هاي انگلستان و در پي حوادث ناخوشايند ديگر، توان نظامي ايران كاهش يافت و اين كشور مجبور شد در سال ۱۸۱۳ معاهده گلستان را امضا كند. در مذاكرات اين معاهده فرستاده انگلستان نيز شركت داشت. در اين معاهده ايران، گرجستان و ارمنستان شرقي را كه از زمان امپراتوري ماد بخشي از خاك ايران به حساب مي‌آمد به روسيه واگذار كرد. علاوه بر اين، مناطقي چون دربند، باكو در حاشيه درياي خزر، شكي، شيروان، گنجه، قراباغ، مغان و بخش‌هايي از تالش نيز از خاك ايران جدا شد. همچنين در اين توافقنامه ايران از حق كشتيراني در درياي خزر صرف نظر كرد... بنابراين مي‌توان گفت ايران قرباني سياست‌هاي نظامي و امنيتي قدرت‌هاي اروپايي شد. » ابلاغيه سپس به حوادث پس از سال ۱۹۰۶ مي‌پردازد: «در سال ۱۹۰۶، ايراني‌ها براي بنا نهادن رژيم مشروطه متوجه دوست قديمي خود و حامي آزادي يعني كشور انگلستان شدند. پاسخ مثبت انگلستان، حكومت تزار را به قدري وحشت زده كرد كه دولت انگلستان، پس از بررسي اوضاع و احوال اروپا (همانطور كه لرد گري مكرراً اظهار مي‌داشت)، مجبور شد در مورد مسئله ايران با حكومت تزار به تفاهم برسد؛ در نتيجه اين جنبش قانوني به دست عوامل ستمكار تزاري در نطفه خفه شد. بنابراين ايران براي دومين بار قرباني سياست‌هاي نظامي و امنيتي قدرت‌هاي بزرگ اروپا شد. اين دلايل كافي است كه ايران در جايگاه ويژه اي قرار بگيرد و نه تنها كشور‌هاي متفق بايد به طور كلي عدالت را در مورد اين كشور اجرا كنند، بلكه دولت انگلستان خود را ملزم مي‌داند كه عدالت كامل در مورد ايران اجرا شود؛ و اين مهم با بازگرداني تمام شهر‌هايي كه بدست ارتش متجاوز تزار در زمان اتحاد ايران با انگلستان از اين كشور جدا شد، محقق مي‌شود. به علاوه منافع كنوني و آينده انگلستان ايجاب مي‌كند كه ايراني بزرگتر، تواناتر و ساختارمند تر در خاورميانه وجود داشته باشد، تا همانند سال‌هاي آغازين قرن نوزدهم، از سياست‌هاي انگلستان در اين منطقه دفاع كند. ايران بهترين گزينه براي تأمين اين هدف است، چرا كه موقعيت جغرافيايي يا ملي يا سياسي هيچ كشوري در خاور نزديك مطلوبيت موقعيت ايران را ندارد؛ خصوصاً با در نظر گرفتن تهديد بلشويسم كه به گسترش نفوذ خود در شرق و غرب همت گماشته است. » ابلاغيه با بيان اين مطالب به پايان مي‌رسد: «اكنون قدرت در دستان ملت ايران است و درباريان فاسد و متلون هيچ جايگاهي در اين كشور ندارند؛ بريتانياي كبير و نمايندگانش در ايران، با مدنظر قرار دادن اين تغيير شگرف، مي‌توانند به راحتي اعتماد كامل مردم را جلب كرده و سياست‌هاي خود را در ايران و خاور نزديك بر بنياني مستحكم و هميشگي بنا نهند... اكنون تنها عدالت طلبي نمايندگان كشور‌هاي متفق در كنفرانس صلح، حقوق تضييع شده ايران را احقاق خواهد كرد، سرزمين‌هاي از دست رفته را به اين كشور باز خواهد گرداند و حفظ حقوق و تماميت ارضي ايران را به عنوان يك كشور مستقل در آينده تضمين خواهد كرد. [۱] ويلسون، رئيس جمهور و لنسينگ وزير امور خارجه آمريكا، بلافاصله پس از انتشار اين ابلاغيه از انعقاد اين توافقنامه اظهار نارضايتي كردند. در كتاب ديگري تبادلات ديپلماتيك انگليس و آمريكا بر سر اين موضوع، شرح مفصلي ارائه شده است. [۲] ---------- [۱]: گزارش كالدول و ضميمه، شماره ۵۲۰، ۱۵/۹۱. ۷۴۱، مورخ۱۵ آگوست ۱۹۱۹ [۲]: Majd, Oil and the Killing of the American Consul in Tehran، صص ۱۵-۱ 📚از قاجار تا پهلوی ✍محمد قلی مجد https://eitaa.com/zandahlm1357