طعن و انتقاد بر صحابه موجب کفر نمی شود اولا فرمودید که طعن و انتقادی که شیعیان از صحابه و بعض از ازواج رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم می‌نمایند موجب کفر آنها گردیده. نفهمیدم روی چه دلیل و برهان این بیان را نمودید قطعا اگر طعن و انتقاد مستند به دلیل و برهان باشد که ابدا مذمّت ندارد تا چه رسد بآنکه کفرآور باشد. و اگر بدون دلیل و برهان و محض اتهام باشد بازهم سبب کفر نمی گردد-بر فرض بمؤمنی و لو صحابی باشد بی جهت هم طعن و نقد و یا لعنی هم بنمایند کافر نخواهند شد بلکه فاسق می‌شوند مانند آنکه شراب بخورند یا زنا کنند بدیهی است هر فسق و عصیانی قابل عفو و اغماض است. چنانچه ابن حزم ظاهری اندلسی متولد ۴۵۶ قمری در ص ۲۲۷ جزء سوم کتاب الفصل فی الملل و النحل گوید کسی که به أصحاب رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دشنام دهد از روی جهل و نادانی معذور است و اگر روی بصیرت و بینائی باشد فاسق خواهد بود مانند آنکه بمعاصی از قبیل زنا و دزدی مشغول شده وقتی کافر می‌شود که بقصد آنکه چون اصحاب رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم می‌باشد دشنام دهد که منتهی می‌شود بعداوت و اهانت با خدا و رسول او که البته آن وقت کافر خواهد شد. و الاّ صرف دشنام بصحابه موجب کفر نمی گردد چنانچه خلیفه عمر رضی اللّه عنه به پیغمبر عرض کرد اجازه بده گردن حاطب منافق را بزنم (با آنکه از صحابه بزرگ و مهاجرین و از اصحاب بدر بود) مع ذلک برای این دشنام و نسبت نفاق باو دادن کافر نشد: انتهی کلامه. پس چطور ممکن است شیعیان را برای دشنام دادن ببعضی از افراد صحابه بفرض صدق و یقین شما-کافر خواند. و حال آنکه اکابر متقدمین از علمای شما بر خلاف عقیده شما در کتب معتبره خود از روی انصاف دفاعها از حق و حقیقت نموده اند. از جمله قاضی عبد الرحمن ایجی شافعی در مواقف وجوهی را که متعصّبین علمای شما در کفر شیعه آورده اند رد کرده و آنها را نظر متعصّبانه دانسته. و امام محمد غزالی صریحا می‌نویسد سبّ و شتم صحابه ابدا کفر نمی باشد حتّی سبّ شیخین هم کفرآور نمی باشد. و ملا سعد تفتازانی در شرح عقاید نسفی گوید اینکه جمعی متعصّب گویند سبّ کنندگان صحابه کافرند مورد اشکال می‌باشد و کفر آنها غیر معلوم است چه آنکه بعض از دانشمندان بصحابه حسن ظن داشتند بدیهای اعمال آنها را ندیده گرفتند بلکه تأویلات بارده نمودند و گفتند صحابه رسول اللّه از گمراهی و فسق مصون بودند- و حال آنکه این قسم نبوده و دلیل بر این امر جنگهائی است که بین آنها اتفاق افتاده ثابت می‌نماید که آنها گمراه و اهل فسق و عصیان بودند و حسادت و جاه طلبی آنها را وادار باعمال زشت می‌نموده و منحرف می‌شدند-حتی بزرگان از صحابه که مصون از کارهای زشت نبودند-پس اگر کسی با نقل دلیل نقد و انتقادی از آنها بنماید موجب کفر نخواهد شد چه آنکه بعضی روی حسن ظن چشم پوشی نموده نقل ننمودند. ولی برخی اعمال آنها را نقل نموده و مورد انتقاد قرار می‌دهند-هرگز نمی توان گفت آنها کافر هستند-برای آنکه هر صحابی که رسول خدا را دیده معصوم و بی گناه نبوده است -انتهی نقل بمعنی- علاوه بر اینها ابن اثیر جزری صاحب جامع الاصول شیعیان را از فرق اسلامی بشمار آورده شما چگونه اثبات کفر بر آنها می‌نمائید. از جمله دلائل بر عدم کفر سبّ کنندگان بعضی از صحابه جهت اعمالشان آن است که زمان حیات خلفاء اشخاصی بآنها سبّ و شتم می‌نمودند و دشنامهای رکیک می‌دادند مع ذلک خلفاء امر بکفر و قتل آنها نمی دادند. چنانکه حاکم نیشابوری در ص ۳۳۵ و ۳۵۴ جزء چهارم مستدرک و امام احمد حنبل در ص ۹ جزء اول مسند و ذهبی در تلخیص مستدرک و قاضی عیاض در باب اول جزء چهارم کتاب شفاء و امام غزّالی در جلد دوم احیاء العلوم نقل می‌نمایند که در زمان خلافت ابو بکر روزی مردی وارد شد بر او و شدیدا بر او فحّاشی نمود و دشنام داد به طوری که حاضرین متأثر شدند ابو برزۀ اسلمی گفت خلیفه اجازه بده او را بقتل رسانم چه آنکه کافر گردید ابی بکر گفت نه چنین است احدی نمی تواند چنین حکمی بنماید مگر پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم. واقعا آقایان اهل تسنّن دایه از مادر مهربان ترند خود خلیفه سبّ و شتم و دشنام را می‌شنود و حکم بکفر و امر بقتل نمی نماید ولی آقایان محترم عوام بی خبر را اغوا می‌کنند (روی فرض و خیالات خود) که شیعیان کافر و مهدور الدّم اند چون سبّ صحابه می‌نمایند. اگر سبّ صحابه کفرآور است پس چرا آقایان محترم معاویه و اتباع او را که بفرد اکمل از صحابه و افضل خلفاء امیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السّلام سبّ و لعن نمودند کافر نمی خوانید پس بدانید هدف شما امر دیگر است و آن جنگ با اهل بیت و عترت طاهره و پیروان آنها می‌باشد.