شرح و تفسير غضب و جنون! امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه در نكوهش شدّت غضب مى‌فرمايد:«طغيان غضب نوعى جنون و ديوانگى است، چراكه صاحبش بعداً پشيمان مى‌شود و اگر پشيمان نشود دليل بر آن است كه جنونش مستحكم است»؛ (الحِدَّةُ‌ ضَرْبٌ‌ مِنَ‌ الْجُنُونِ‌، لِأَنَّ‌ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ‌، فَإِنْ‌ لَمْ‌ يَنْدَمْ‌ فَجُنُونُهُ‌ مُسْتَحْكَمٌ‌) . همه مى‌دانيم كه انسان در حالى كه به شدت غضبناك مى‌شود نيروى عقل او تحت الشعاع آن قرار گرفته، از كار باز مى‌ايستد و در آن حالت كه صورت برافروخته، رگ‌هاى گردن پر از خون شده و تمام اعصاب و عضلات تحريك گشته است، دست به كارهايى مى‌زند كه خارج از عرف عقلا و بيرون از دايرۀ شرع و كاملاً زيان‌آور است. به همين دليل معمولاً پس از اين حركت نادم و پشيمان مى‌گردد، ندامتى كه گاهى روزها و ماه‌ها و سال‌ها ادامه مى‌يابد، حتى گاهى دست به كارهايى مى‌زند كه بعداً جبران‌ناپذير است و تمام عمر را در اندوه و ندامت آن به سر مى‌برد. ولى افراد كمى هستند كه از كارهاى جنون‌آميز خود در حال شدت و طغيان و غضب پشيمان نمى‌شوند و همچنان بر آن اصرار دارند كه كار خوبى انجام داده‌اند! اين‌ها همان كسانى هستند كه امام عليه السلام جنون آن‌ها را مستحكم و پايدار شمرده است. در آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى دربارۀ كظم غيظ‍‌ (فروخوردن خشم) و نكوهش غضب تعبيرات بسيار پرمعنا آمده است. در سورۀ «شورى» يكى از نشانه‌هاى افراد باايمان را اين مى‌شمرد كه چون از دست كسى عصبانى مى‌شوند او را مى‌بخشند و خشم خود را فرو مى‌خورند. «وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ‌ يَغْفِرُونَ‌». ١ در آيۀ ١٣٤ سورۀ «آل عمران» در نشانه‌هاى مؤمنان و نيكوكاران مى‌فرمايد: «آن‌ها كسانى هستند كه در زمان شادكامى و ناراحتى در راه خدا انفاق مى‌كنند و خشم خود را فرو مى‌برند و از خطاى مردم درمى‌گذرند»؛ «اَلَّذِينَ‌ يُنْفِقُونَ‌ فِي السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الْكاظِمِينَ‌ الْغَيْظَ‍‌ وَ الْعافِينَ‌ عَنِ‌ النّاسِ‌ وَ اللّهُ‌ يُحِبُّ‌ الْمُحْسِنِينَ‌». خطرات غضب به‌قدرى است كه در حديثى از حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‌خوانيم: مردى خدمت آن حضرت آمد، عرض كرد: «يَا رَسُولَ‌ اللَّهِ‌ عَلِّمْنِي عِظَةً‌ أَتَّعِظُ‍‌ بِهَا؛ اندرزى به من بده تا از آن پند گيرم»، فرمود: «انْطَلِقْ‌ وَ لا تَغْضَبْ‌؛ برو و هرگز غضب مكن». آن مرد بار ديگر همان تقاضا را از پيامبر صلى الله عليه و آله كرد و حضرت همان جمله را تكرار فرمود و همچنين در مرتبۀ سوم. ٢ در حديث ديگرى از همان حضرت عليه السلام آمده است كه شخصى خدمتش رسيد و چنين تقاضايى كرد، پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود:«برو و هرگز غضب مكن». آن مرد عرض كرد: همين يك دستور مرا كافى است. سپس به سراغ خانواده‌اش آمد و مشاهده كرد كه در ميان قبيلۀ او جنگى درگرفته، در برابر هم صف كشيده‌اند و اسلحه برداشته‌اند، هنگامى كه اين منظره را ديد او هم اسلحه برداشت و در كنار آن‌ها ايستاد ناگهان به ياد كلام پيامبر صلى الله عليه و آله افتاد، سلاح را بر زمين افكند و به سوى جمعيت دشمنانش آمد و گفت: اى جمعيت اگر بر شما جراحت يا قتل يا ضربى وارد شده كه اثرى از آن باقى نمانده من از مال خودم ادا مى‌كنم. آن‌ها در پاسخ گفتند: اگر چيزى بوده به شما بخشيديم، ما به اين كار سزاوارتريم. و همين امر سبب شد كه هر دو گروه با هم سازش كردند و آتش غضب فرو نشست. ١ در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم: «الْغَضَبُ‌ مِفْتَاحُ‌ كُلِّ‌ شَرٍّ؛ غضب، كليد تمام بدى‌هاست». ٢ در حديث ديگرى امام صادق عليه السلام جمله‌اى از پدرش امام باقر عليه السلام نقل مى‌كند كه گويى شرح حديث فوق است مى‌فرمايد: «أَيُّ‌ شَيْ‌ءٍ أَشَدُّ مِنَ‌ الْغَضَبِ‌ إِنَّ‌ الرَّجُلَ‌ لَيَغْضَبُ‌ فَيَقْتُلُ‌ النَّفْسَ‌ الَّتِي حَرَّمَ‌ اللَّهُ‌ وَ يَقْذِفُ‌ الْمُحْصَنَةَ‌؛ چه چيزى بدتر از غضب است هنگامى كه انسان غضبناك مى‌شود دست به كشتن بى‌گناهان مى‌زند و نسبت ناروا به زنان پاكدامن مى‌دهد». ٣ بسيارى از نزاع‌هاى خونين به سبب همين طغيان غضب است، بسيارى از طلاق‌ها و جدايى همسران از يكديگر و تشكيل پرونده‌هاى جنايى مختلف به سبب همين حالت خطرناك است و به همين دليل امام عليه السلام نام جنون بر آن گذاشته است. آثار سوء غضب بيش از اين‌هاست، زيرا هنگامى كه كنترل عقل از اعضا و جوارح انسان برداشته شود هرچه بر زبانش آمد مى‌گويد و هر كار زشتى به نظرش رسيد انجام مى‌دهد، هر حقى را باطل و هر باطلى را حق مى‌كند.